خانه    نقشه سایت    تلفن 021-26701198     تماس با ما info@karafarinenab.ir

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 3.63 (4 رأی)

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

عليرضا رضايی عارف از جمله كارآفرينانی است كه اگر كارآفرينی را در هر معنايی تعريف كنيم وی واجد آن است.

اگر كارآفرينی به معنايی خوداتكايی باشد، سوابق اين كارآفرين به خوبی بيانگر اين مهم است. اگر كارآفرينی را در مفهوم اشتغالزايی تعبير كنيم، ايده‌هايی كه وی تاكنون اجرايی كرده براي بيش از 130 نفر شغل مستقيم ايجاد كرده است. كارآفرينی اگر به معنای نوآوری باشد تقريبا تمامی ايده‌های اجرايی شده وی در نوع خود بی نظيرند. كارآفرينی اگر به مفهوم ارزش‌آفرينی نيز باشد با نگاهی گذرا به ايده‌های وی به خوبی اين مفهوم به ذهن متبادر می شود.

رضايی عارف كه در روستای «همه كسی» بخش بهار استان همدان به دنيا آمده، فعل توانستن را از همان كودكی به خوبی صرف كرده است. اين كارآفرين اگرچه تا سوم راهنمايی بيشتر ادامه تحصيل نداده اما تاكنون موفق شده 6 ايده از ايده‌های خود را به منصه ظهور برساند و از اين رهگذر براي بخشی از كارجويان منطقه شغل ايجاد كند.


به منظور آشنايی بيشتر با اين كارآفرين گفت و گويی صميمی با وی ترتيب داده شده كه در پی می آيد:


اولين كسب و كاری كه راه‌اندازی كرديد چه بود و به طور كلی چه مسيری را طی كرديد تا به صورت تخصصی و حرفه‌ای وارد عرصه كارآفرينی شديد؟
به طور كلی تلاش را از پدرم و پس‌انداز را از مادرم آموختم. پدرم از مغازه‌داران روستای محل تولدم بود و به تبع من نيز از همان كودكی با مقوله كسب و كار و كاسبی بيگانه نبودم. اولين باری كه تصميم‌ گرفتم درآمدی برای خودم داشته باشم تخمه آفتابگردان توليدی خودمان را با تشويق مادرم در روستايمان فروختم. درآمد اين كار برايم بسيار لذت بخش بود، به همين دليل آن را به فروش ديگر محصولات كشاورزی تسری دادم و به نوعی به اين كار عادت كردم.

از همان ابتدا احساسی در من وجود داشت كه من را برای انجام كارهای جديد ترغيب می كرد. نگاهم به اطراف و مسايل تقريباً متفاوت با ديگران بود. به خاطر دارم سال 60 يا 61 بود كه برای ديدار با برخی از بستگانم به تهران آمديم و در اين شهر بود كه برای اولين بار «آتاری» بچه‌گانه را ديدم و به ذهنم خطور كرد كه با استفاده از اين وسيله در روستا به درآمدزايی بپردازم، به همين دليل به محض بازگشت از تهران يك دستگاه از آن را به مبلغ 500 تومان ظرف 48 ساعت اجاره كردم و طی اين مدت با گرفتن مبلغی از بچه‌های روستا به آنها اجازه بازی می دادم و از اين طريق ظرف 48 ساعت 800 تومان درآمد داشتم. اين كار را آنقدر ادامه دادم تا يك دستگاه «آتاری» خريدم و پس از آن يك دستگاه ديگر خريدم و اين كار را ادامه دادم تا به بازی های كامپيوتری رسيدم و در نهايت يك مغازه مخصوص بازی هایی از اين دست راه‌اندازی كردم.

یكی از خصايص‌ من برنامه‌ريزی براساس نياز بازار است و اين خصيصه‌ را از همان كودكی داشتم. يادم هست در دوران جنگ با اجاره وسايل نمايش فيلم، اقدام به نمايش فيلم‌های رزمی و جنگی در روستا می كردم و از اين راه نيز برای خودم درآمدی داشتم. به نوعی يك سينمای روستايی تاسيس كرده بودم. به همين ترتيب دوران كودكيم طی شد و از هر فرصتی برای كسب يك درآمد حلال استفاده می كردم.


از چه زمانی به صورت تخصصی وارد عرصه كارآفرينی شديد و اولين ايده‌ای كه اجرايی كرديد چه بود؟
اولين زمينه‌ای كه احساس كردم پتانسيل كار را در آن دارم كشاورزی بود. من از بچگی با اين مساله آشنا بودم. در روستای ما آب كشاورزی محدود بود و ارزش فراوانی داشت و من به خوبی اين مساله را درك می كردم به همين دليل سعی كردم برای معضل كم آبی چاره‌ای بينديشم. به آبياری و كشاورزی سنتی اعتقاد نداشتم به همين دليل سعی كردم در مزرعه پدريم كشاورزی نوين و آبياری بارانی و قطره‌ای را اجرا كنم. آزمون و خطای زياد داشتم اما در نهايت موفق شدم. پيش اجرای اين طرح ما محدوديت آب داشتيم اما با اجراي آن آب اضافه هم داشتيم. نوآوری طرح من و به طور كلی فرقی كه اين طرح با ديگر طرح‌های هم‌نوع خود دارد عدم استفاده از برق، موتور و به طور كلي انرژی در آن است. تنها با استفاده از "اختلاف سطح" موفق شدم اين كار را انجام دهم. در باغ میوه هفت هکتاری من در حال حاضر شما هرجا فلكه آب را باز كنيد آب تا 6 متر فوران می كند. در حالي كه هيچ برق و انرژی به كار نبرده‌ام.

در كنار آبياری بارانی كه به منظور آبياری يونجه كاشته شده در مزرعه به كار می رود برای آبياری درختان باغ نيز آبياری قطره‌ای را به كار گرفتم. به اين ترتيب اولين شغل من در حوزه كشاورزی به صورت تخصصی رقم خورد.



بسيار عالی بود. اگر موافق باشيد به دومين شغل و ايده نوآورانه شما بپردازيم.
دومين شغل من پرورش ماهی و فروش آن به شكل كاملاً نوآورانه بود. برای ورود به اين حرفه نياز به علم يا تجربه داشتم و من تجربه آن را داشتم. پرورش ماهی به شكل سنتی و مانند ديگر مراكز پرورش دهنده انجام می شود اما برای فروش آن ما يك طرح نو به اجرا گذاشتيم. برای اين كار يك آكواريوم متحرك خاص با به كارگيری برخي وسايل اختراعی خودم بر پشت ماشين نيسان سوار كردم و از اين طريق مردم ماهی زنده را درب منزل خود تحويل می گيرند. برای اينكه يك قدم از رقيب جلو باشيم همواره برای بهبود كار يكسری ايده در ذهنم دارم كه اگر كارم كپی شد بتوانم آن را ارتقا دهم.


ايده نوآورانه سومتان چه بود و در چه مرحله‌ای است؟
ايده بعدی كه به ذهنم رسيد در بحث معدن بود. من در روستای محل تولدم يك معدن كشف كردم و پروانه اكتشاف، گواهی كشف و پروانه بهره‌برداری آن را نيز گرفتم. آنچه از اين معدن استخراج می شود، «تالك» نام دارد که برای ساخت ماده اوليه ايزوگام به كار می رود. همچنین به دنبال راه‌اندازی يك كارخانه در اين محل هستم تا از اين طريق ارزش افزوده بالا ايجاد كنم. ارزش افزوده بالا باعث توسعه اشتغال در منطقه نيز می شود.

 

در صورت امكان به تشريح شغل چهارم خود بپردازيد.
ايده چهارمی كه اقدام به اجرايی كردن آن كردم بسيار جالب است و براساس يك تهديد بزرگ شكل گرفت. عصر تاسوعای سال 82 در يكی از شهرستان‌های جنوبی كشور كيف من به سرقت رفت كه در آن تقريباً تمامی مدارك شناسايی ام به همراه مبلغی پول وجود داشت.

زمانی كه برای گرفتن المثنی اقدام كردم متوجه شدم اين مشكل بزرگ‌تر از آن چيزی است كه فكر می كردم. متوجه شدم افرادی كه مداركشان گم شده و يا به سرقت رفته، براي پيدا كردن مدارك خود حاضرند در صورتي كه خدمات به آن‌ها ارايه شود اين خدمات را بخرند و علاوه بر اجر معنوی، بازار خوبی در اين زمينه وجود دارد. بنابراين تصميم گرفتم با راه‌اندازی يك كسب و كار در اين حوزه كاری كنم كه كسانی كه مداركشان به هر دليل مفقود می شود براي پيدا كردن آن‌ها بتوانند راحت‌تر عمل كنند.

اولين ضرورت برای اينكه كار را به صورت الكترونيك در اين حوزه پيش ببرم توليد يك نرم‌افزار خاص بود، من اين نرم‌افزار را توليد و در شورای عالي انفورماتيك كشور به ثبت رساندم و برای كسب مجوزهای لازم اقدام كردم. تقريباً از سال 83 بود كه برای كسب مجوزهای مورد نياز اقدام كردم. در ادامه با سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با اين قضيه مانند تاكسيرانی، اتوبوسرانی، مترو و به خصوص شركت پست رايزنی و در نهايت به توافقات مهمی دست پيدا كردم. شركت پست از جمله سازمان‌هايی بود كه همكاری بسيار خوبی براي ساماندهی اين موضوع با بنده داشت. اين سازمان با بررسی پيشنهادات بنده، آن‌ها را قبول و طی قراردادی رسماً همكاری ما آغاز شد. در ماه اول فعاليت تنها 4 مشتری داشتيم، به مرور كار خود را گسترش داديم و نتيجه اين شد كه امروز تعداد شعبات ما به بيش از 50 شعبه در سراسر كشور رسيده است و روزانه بيش از 3 هزار مراجعه كننده داريم.
                                                  .
سيستم كار در شركت «جوينده و يابنده راهگشا» بسيار ساده و در عين حال تخصصی است. هر كسی كه مداركش گم شده باشد برحسب نوشته پشت آن و طبق يك عادت قديمی به پست مراجعه می كند پس از مراجعه اين فرد به پست، براساس تعاملاتی كه ما با اين شركت ايجاد كرده‌ايم روند جست و جو براساس يك سيستم مشخص پيگيری و انجام می شود و طی آن مدارك فرد در هر نقطه‌ای از كشور كه پيدا شود به وی اطلاع داده می شود. اين طرح تاكنون بسيار مورد اقبال مردم واقع شده و مانع رفت و آمدهای مكرر آنها شده است. ضمن اينكه برای 92 نفر نيز اشتغال ايجاد كرده است. در حقيقت من از يك تهديد، فرصت ساختم. به اين معنی كه كيفم را دزديدند و من از اين بستر برای كارآفرينی استفاده كردم.



برنامه توسعه‌ای براي اين ايده و طرح خود داريد؟
بله اتفاقاً در همين راستا قراردادی با شركت پست امضا كرده‌ايم كه براساس آن خدمات شركت «جوينده و يابنده راهگشا» در 18 هزار دفتر پيشخوان دولت و تمامی دفاتر پستی نيز عرضه خواهد شد. در همين ارتباط بيمه اسناد و مدارك را شكل داده‌ايم كه براساس آن افراد می توانند با مراجعه به شرکت بيمه سينا مدارك خود را بيمه كنند و در صورت از بين رفتن آن‌ها به هر دليلی، ما به نيابت از فردی كه مداركش از بين رفته بحث جست و جو و يا گرفتن المثنای آنان را انجام می دهيم. به زودی نيز بحث جست و جوی انسان‌های گمشده را در دستور كار خواهيم داشت. همچنين قصد داريم با همكاری شركت پست جشنواره امانتداران را برگزار كنيم و در آن از كسانی كه در هر موقعيت و شغلی، كمك می كنند به بازگرداندن اشياء يا مدارك گمشده افراد، تقدير خواهيم كرد . با اجرای اين جشنواره به دنبال اين هستيم در اين زمينه الگوسازی داشته باشيم.

با برنامه‌هايی كه در دست اقدام داريم و براساس يك طرح ملی به زودی معمای گم شدن را در كشور حل خواهيم كرد. ديگر كسی لازم نيست برای پيدا كردن مدارك خود به دنبال آنها بگردد. سيستم اين طرح در حال چيدن و با همكاری شركت پست قرارداد آن در حال نهايی شدن است.


اگر موافق باشيد به پنجمين شغل و ايده نوآورانه شما بپردازيم.
پنجمين شغل من نوشتن عجيب‌ترين و بزرگترين كتاب دنيا بود. اين كتاب «گردشگری در همدان، ايران و جهان» نام دارد كه زحمت زيادی برای گردآوری مطالب و نوشتن آن كشيدم تا در نهايت  توسط خانم دكتر فراهانی مشاور وزيركار رونمايی شد.

اين كتاب700 ورق دارد كه دور يك شيرازه به شكل دايره نصب شده است. هر ورق اين كتاب 120 در 85 سانتی متر طول و عرض دارد. اين دايره‌المعارف بزرگ به شكلي تنظيم و تدوين شده است كه مطالب هر ورق متمايز از ورق قبل و بعد از خود است. هر ورق به معرفی يكي از مشاهير همدان، ايران و جهان به همراه عكس آن فرد می پردازد. 100 ورق از اين كتاب به معرفی مشاهير استان همدان، 300 ورق به معرفي مشاهير ايران و 300 ورق نير به معرفي مشاهير جهان می پردازد. جنس ورق‌های اين كتاب از كاغذ و به صورت MDF است كه مطالب آن با ليزر و با حساسيت يك صدم ميلی متر سوزانده شده است. در داخل محيط دايره‌ای شكل كتاب نيز كه 100متر قطر دارد 25 غرفه شامل رستوران، سوپرماركت، صنايع دستي و.... چيده می شود و در وسط آن نيز يك سينما قرار دارد. اين كتاب تاكنون يك بار در شهر همدان و يك بار در غار عليصدر به نمايش درآمده است . اين كتاب تاكنون برای 30 نفر شغل ايجاد كرده است.


در صورت امكان شغل ششم خود را نيز مختصراً معرفی كنيد.
شغل ششم من يك پروژه فرهنگی به نام «قاصدك شادی» است. در اين پروژه كتاب به شكل نوآورانه‌ای به روستا‌ها برده می شود. كتاب‌ها مرتبط با امور روستا و يا كودكانه يا دينی هستند كه به شكل خاصی به اهالی روستاها ارايه می شوند.

هدفم از اين كار توسعه مباحث فرهنگی در روستاها و اشتغالزايی از اين رهگذر است.


بهترين و بدترين خاطره‌ای كه در دوره كارآفرينی خود داشته‌ايد، چه بوده است؟
بهترين خاطره‌ام تماسی بود كه يك نفر با موبايل خود از روبه‌روی خانه خدا با من داشت و به خاطر تلاش‌هايی كه در پيدا كردن مداركش انجام داده بودم از من تشكر مي‌كرد. پيدا كردن مدارك وی باعث شد در زمان موعود به زيارت خانه خدا برود. بدترين خاطره‌ام نيز قول‌های عمل نشده برخی از مسوولان است كه به نوعی كارآفرينان را دنبال نخود سياه می فرستند. يكی ديگر از خاطرات بد من مربوط به يك دستاورد بزرگ در سال 87 در رابطه با صرفه‌جويی در مصرف آب بود كه به محض اينكه خبرش در روزنامه چاپ شد از يك كشور خارجی از من دعوت شد اين پروژه را در آن كشور اجرا كنم، چند روز پس از آن نيز از ايران آمدند و اين درخواست را از من داشتند، من به كشور خارجی جواب رد دادم اما در داخل نيز هنوز كه هنوزه به يك پروژه پايلوت هم ختم نشده است.


و در آخر توصيه شما به كارآفرينان.
توصيه می كنم اولين كاری كه می كنند بازار را بشناسند و براساس نياز بازار اقدام كنند. توصيه جدی ديگر من به كارآفرينان و كساني كه قصد دارند وارد اين عرصه شوند اين است كه همواره يك دفترچه جيبی برای ثبت ايده‌ها و افكار نوآورانه‌ای كه به ذهنشان خطور می كند همراه داشته باشند. با ثبت يك ايده در اين دفترچه در حقيقت شما يك قطعه از يك پازل را به دست آورده‌ايد كه شما را برای به دست آوردن قطعه ديگر راهنمايی می كند،‌ اين ايده در حقيقت شما را برای دستيابی به يك ايده اجرايی سوق می دهد. اين را هم بگويم، قرار نيست كه پازل شما در يك دوره زمانی مشخص تكميل شود گاهی اين زمان 3 ماه و گاهی 3 سال و يا بيشتر به طور می كشد.


منبع: banki.ir
* انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «ماهنامه کارآفرین ناب» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0 / 1000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 1000 حرف باشد
نظر شما به دست مدیر خواهد رسید
شرایط و قوانین.

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

ورود کاربران

خبرنامه پیامکی




گالری تصاویر

با ما در ارتباط باشید