کاملترین تعریف استراتژی چیست؟
استراتژی و مدیریت استراتژیک از نخستین واژههایی هستند که هر تازه واردی به دنیای مدیریت، آنها را به هزار شکل و روایت میشنود.
اگر دانشجوی مدیریت و رشتههای وابسته باشید، به زودی متوجه میشوید که واژهی استراتژی (یا صفت استراتژیک) به سادگی، به اول و آخر بسیاری از کلمات مدیریتی اضافه میشود.
برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت استراتژیک، استراتژی بازاریابی، انتخاب استراتژیک، منافع استراتژیک و منابع استراتژیک تنها نمونههایی از این واژهها هستند.
اگر هم مدیر یک سازمان باشید، دائماً وادار میشوید دربارهی استراتژی سازمان حرف بزنید. همچنین بارها و بارها مجبور (یا علاقمند) خواهید بود از تصمیمهای خود به عنوان تصمیمهای
استراژیک دفاع کنید.
با این حال، به کار بردنِ فراوانِ واژهی استراتژی، به این معنا نیست که فعالیتها و اقدامها و تصمیمهای ما هم استراتژیک هستند.
با کمی نگاه به اطراف خود می توانید مدیران زیادی را ببینیدکه با وجود استفاده دائمی از کلمه استراتژی و برگزاری جلسات متعدد در رابطه با اقدامات استراتزیک، در عمل به یک مدیر عملیاتی
معمولی تبدیل شده اند و گرفتار روزمرگی ها هستند. بیشترین وقت روزانه این مدیران به نگارش نامه ها و تنظیم مکاتبات اداری، تماس های تلفنی روزمره، امضای چک حقوق و اسناد مالی و
کنترل شاخص های عملیاتی روزانه ی کسب و کار می گذرد.
برای اینکه درک عمیقتری از مفهوم استراتژی داشته باشیم، برخی از رایجترین تعریف های استراتژی را با هم مرور میکنیم.
هیچ یک از این تعریفها به تنهایی کامل نیستند. اما اگر آن ها را در کنار هم قرار دهیم، تصویر نسبتاً خوبی از استراتژی در ذهنمان شکل خواهد گرفت.
جک ولش و استراتژی
شاید انتظار داشته باشید که تعریفها را از تعریفهای افراد آکادمیک مانند پورتر و مینتزبرگ آغاز کنیم.
اما واقعیت این است که افراد آکادمیک، بر اساس مطالعهی رفتار و تصمیمهای مدیران و طبقهبندی تجربیات آن ها، نظریههای خود را استخراج میکنند.
پس شاید بد نباشد که لابهلای تعریفهای رسمی، تعریف برخی مدیران کلاسیک را هم بخوانیم و بدانیم.
جک ولش(jack-welch) مدیر افسانهای جنرال الکتریک درباره استراتژی چنین میگوید:
استراتژی یعنی این که من تصمیم های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیرم.
تعریف مایکل پورتر از استراتژی
مایکل پورتر در طول سالهای مختلف، تعاریف متعددی از استراتژی ارائه کرده و دیدگاههای خود را در مورد استراتژی تعدیل یا تکمیل کرده است.
مطرحترین مقاله مایکل پورتر در مورد استراتژی، مقالهای است که استراتژی چیست (What is strategy) نام دارد. اگر چه بعداً بارها و بارها، به این بحث بازگشت و تعاریف تکمیلی هم ارائه
کرد.ما به استناد تعبیری که آندریا اُوانس در نشریه Harvard Business Review ارائه کرده است، تعریف پورتر را به صورت زیر خلاصه میکنیم:
تعریف استراتژی از دیدگاه مایکل پورتر
استراتژی یعنی این که کاری که دیگران انجام می دهند را با منابع کمتر (کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ کس غیر از ما انجام نمی دهد.
اما فعلاً به این نکته توجه داشته باشید که حرف و در تعریف فوق بسیار کلیدی است.
مایکل پورتر، ارزانتر تولید کردن را بیشتر از جنس کسب موقعیت رقابتی میداند و برای این که استراتژی شکل بگیرد، تاکید بسیار زیادی بر تمایز دارد.
به همین علت، با وجودی که ارزان بودن (Cost Leadership) را به عنوان یک استراتژی جنریک اعلام میکند، میبینیم که از اتوماسیون ژاپنی و شیوهی تولید ارزانقیمت در جنوب شرق آسیا،
چندان استقبال نمیکند و توضیح میدهد که اتوماسیون و فنآوری دیر یا زود در اختیار دیگران نیز قرار میگیرد و نمیتواند یک مزیت رقابتی بلندمدت ایجاد کند (تقریباً بخش عمدهای از
حرفهای گری همل در مورد استراتژی را هم میتوانید در همین جملات خلاصه کنید. چون او هم حاضر نیست تکنولوژی را به عنوان یک مزیت پایدار بپذیرد).
به عبارتی، حتی ارزان بودن هم از نگاه پورتر وقتی ارزشمند است که تقلیدپذیری آن دشوار باشد و به عبارتی بتوان آن را یک تمایز جدی در نظر گرفت.
پورتر دو مفهوم کلیدی در مدل ذهنی خود دارد: یکی رقابت و دیگری مزیت. سایر بحثهای او مانند مزیت رقابتی، موقعیت رقابتی، نیروهای رقابتی، زنجیره ارزش و تمایز، به نوعی به
پیادهسازی و تشریح این دو مفهوم کمک میکنند.
شَرون اوستِر و استراتژی
خانم شرون اوستر (Sharon Oster) که سالهاست در دانشگاه ییل استراتژی تدریس میکند و چند سالی هم ریاست دانشکده مدیریت این دانشگاه را بر عهده داشته است، استراتژی را
چیزی از جنس تصمیم گیری و انتخاب میداند
تعریف هنری مینتز برگ
استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات مان دیده می شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد
motamem.org