نام سیستان و بلوچستان با سختیها گره خورده است؛ اما هرچقدر شرایط سخت شده، مردمش سرسختتر شدهاندو پرتلاشتر. جمعی از بانوان زاهدانی آستین همت بالا زدهاند و توانمندیهایشان را به کمک اقتصاد خانواده آوردهاند.
خانم مبین بانوی زاهدانی است که آستین همت بالا زده و انجمنی را برای زنان خانهدار منطقه بابائیان این شهر تأسیس کرده است. صبح روز تعطیل قرار مصاحبه میگذارم و راه میفتم سمت تقاطع سیدقطب و سیستان؛ منطقهای که در حاشیه زاهدان قرار دارد و طبیعتا نسبت به سایر نقاط زاهدان برخورداری کمتری دارد. برخورد گرم و صمیمی خانم مبین و دوستانش با چهرههایی که رد تلاشی خستگیناپذیر دارند، زنانی را به تصویر میکشد که لطافت و سرسختی را کنار هم جمع کردهاند. زنانی که هر کدام هنر و مهارتی دارند، محصولی خانگی برای فروش تولید میکنند و در نمایشگاهها و غرفههایی که به همت انجمن برگزار میشود، به فروش میگذارند.
همه چیز از سال 95 شروع میشود که خانم مبین در یکی از سفرهایش به تهران بازارچه خیریهای را میبیند و تصمیم میگیرد در استان خودشان هم چنین بازارچهای برای خانمهایی که هنرهای اصیل و سنتی این استان را دارند، برگزار کند. به استانداری مراجعه کرده بود و به او پیشنهاد تاسیس سمن را داده بودند. قبل از آن دورهمیهایی با خانمها داشتند و حالا تصمیم گرفتهاند به ایدهها و کارهایشان یک نظم و نظامی بدهند. اولین نمایشگاه را بهمن 95 دایر میکنند و با استقبال زیاد خانمها مواجه میشود. زنانی که در این سمن دور هم جمع شدهاند، مهارتهای متنوعی دارند. از هنرهای اصیلی نظیر سوزندوزی و آینه کاری و خامه دوزی تا پخت غذاهای اصیل سیستان و بلوچستان و عرقیجات و گیاهان دارویی و حتی نمد. بیشتر خانمها برای برگزاری نمایشگاهی در خارج از استان رفتهاند. سه نفر از جمعشان حضور دارند و با آنها در مورد کارشان و سختیهایش به گفت و گو مینشینیم.
از کشک و آچار تا گیاهان دارویی، محصولاتی کاملا طبیعی و سالم
خانم رضوی زنی حدودا پنجاه سالهاست که کارگاه تولید کشک و آچار دارد. دو محصول سنتی و اصیل سیستان و بلوچستان. کشک یکی از غذاهای کهن سیستان و بلوچستان است و غذایی به غایت مقوی و پرخاصیت . آنقدر اصالت دارد که در شاهنامه بعنوان غذای رستم آمده. گرچه در سایر شهرها به سوپ مکزیکی مشهور است. البته درست کردنش بدون تجهیزات، هم زور بازو میطلبد و هم زحمت فراوان دارد. به همین خاطر با اینکه مهارت زیادی در پخت این غذا دارد، اما نمیتواند بیشتر از یک میزان محدود تولید کند. آچار نیز بعنوان یک ادویه استفاده میشوند. درکارگاهش شش خانم مشغول به کار هستند. از او در مورد میزان رونق فروش میپرسم؛ میگوید فعلا فروشمان محدود به نمایشگاههای خیریه است اما این یک غذای کامل است که میتواند به جای غذاهای دیگر در برخی ادارات و نهادهای مختلف برای وعده صبحانه مورد استفاده قرار گیرد. اگر میتوانستیم از این ادارات سفارش بگیریم، هم تجهیزات مورد نیاز را خریداری می کردیم و هم تعداد بیشتری را میتوانستیم به کار بگیرم. تجهیزات بسیار مقدماتی دارند با اینکه برخی نهادها به آنها قول مساعدت بیشتر دادهاند برای اینکه تولیداتشان سرعت بگیرد. اما هنوز به وعدههایشان عمل نکردهاند. بسته بندی را نیز کاملا دستی انجام میدهند؛ کیسه های آماده میخرند و برچسب های آماده را روی آن میچسبانند.
علاوه بر کشک و آچار، همکارش خانم زابلی داروهای عطاری نظیر کامبوجا، کپهای و کاچی و عرقیجات خانگی تولید میکند؛ بخاطر مهارتی که در تولید دارند و دقتی که در خانه به خرج میدهند عرقیجات تولید شده نسبت به محصولات کارخانهای، بسیار خالص و اصیل است. عمدتا از گیاهانی مانند خارشتر، پونه، کلپوره و آویشن که بومی سیستان و بلوچستان هستند و در دسترسند؛ اما میگویند با توجه به کیفیت بالایی که برای تولید دارند، مشتریانشان برای سایر عرقیجات هم پیگیر هستند که چون گیاهان غیربومی مانند کاسنی و بیدمشک را باید از سایر شهرها بیاورند، هزینه تمام شده بالا میرود و به صرفه نیست. تمام مراحل عرقگیری را در خانه با روش سنتی و با استفاده از وسایل خانه انجام میدهند اما در دفتر انجمن آموزش کاربرد گیاهان دارویی میدهند و تجهیزاتی برای تولید در اختیارشان قرار میدهند. در مورد گیاهان دارویی میگوید و اینکه گنجینهای اصیل در هر منطقه جغرافیایی است با خواص درمانی بینظیر.
هنر نمد و مشکل بزرگ مواد اولیه
خانم قهری متولد کرج است و بعد از ازدواج با همسر زاهدانیاش اینجا ساکن شدهاند. دو سال است وارد کار صنایع دستی شده است؛ برایش هم حکم یک منبع درآمد را دارد و هم یک هنری که به او روحیه و نشاط میدهد. کار نمد انجام میدهد؛ از کوسن گرفته تا جاقیچی، کیف لوازم آرایشی و کیف موبایل، کارهای تزئینی و یا محصولات سفارش شده توسط مشتری از روی مدل. اما یک مشکل بزرگ دارد و آن گران بودن نمد در زاهدان است؛ قرار گرفتن چندین واسطه در مسیر خرید از شهرهایی که تولید نمد دارند، باعث چند برابر شدنِ قیمت آن میشود. همین قیمت تمام شده صنایع دستی تولید شده را بسیار زیاد میکند و برای مشتریان زاهدانی نمیصرفد. امکان سفارش به بستگانش هم ندارد چرا که فقط کسی که کار را انجام داده، میتواند نمد مناسب را تشخیص دهد. در مورد راهحل مشکل میپرسم ؛میگوید اگر از طرف سازمان میراث فرهنگی با وی همکاری شود، میتوانند مکانهایی برای خرید نمد با قیمت مناسب را برای وی هماهنگ کند. راه دیگر این است که خودش به تهران سفر کند و مستقیما نمدها را خریداری کند که با توجه به هزینه سفر، به صرفه بودنش مستلزم خرید میزان زیادی نمد است اما چنین سرمایهای در اختیار ندارد. همه این مشکلات سبب شده که نتواند مغازهاش را حفظ کند و به همان نمایشگاههای گاه به گاه اکتفا نماید. بیشتر کارهایش را با دست تولید میکند؛ میگوید اگر چرخ باشد کار دقیقتر و تمیزتر در میآید. در برخی موارد که حتما بخشی از کار را باید با چرخ خیاطی نیاز میشود که در خانه ندارد و از چرخ دوستان و آشنایان استفاده میکند. از او در مورد اینکه چگونه این هنر را یادگرفته میپرسم؛ میگوید هیچ کلاس و کارگاهی شرکت نکرده. همه را با دقت به الگوهایی که میبیند میسازد.
برگزاری نمایشگاههای خیریه، مهمترین مسیر فروش محصولات
محصولات را این زنان تولید میکنند و کار فروش آنان را خانم مبین با با برگزاری نمایشگاه های خیریه برعهده میگیرد. از شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام هنوز برای معرفی کارهایشان استفاده نکردهاند. میگویند آنقدر درگیر کار تولید و برپایی نمایشگاه و پیگیری از سازمان ها و ادارات هستند که نمیرسند اما با هم قرار گذاشتهاند از فرزندانشان برای معرفی محصولات در شبکه های اجتماعی و گستردهتر کردنِ دایره فروششان استفاده کنند. البته انجمن یک کانال تلگرامی دارد که محصولات و اطلاعات نمایشگاه ها را آنجا قرار میدهند و اتفاقا چند نفر از مدیران دولتی نیز درآن عضو هستند. به همین بهانه پای درددلشان باز میشود و از کملطفی مسئولین شهر گلایه می کنند. در نمایشگاه حاضر میشوند و تولیدات را میبینند و قول همکاری میدهند اما وقتی تمام شد، میروند و وعدههایشان را هم فراموش میکنند. قول وام میدهند و بانکهایی را معرفی میکنند اما وقتی خانم مبین و همکارانشان به این بانکها برای دریافت وام مراجعه میکنند، به جایی نمیرسند. در معرفی محصولات تولیدی خانمها هم نیاز به همکاری بیشتر از نهادهای متولی مانند سازمان میراث دارند اما هنوز نتوانستهاند این همکاری را جلب کنند.
نشاط و همکاری بیشتر اعضای خانواده
درباره تاثیری که کسب و کارشان بر فضای خانه داشته میپرسم. هرسه میگویند از وقتی توانستهاند از هنرها و مهارتهایشان برای کمک به اقتصاد خانواده استفاده کنند، روحیه خودشان هم بهتر شده و در محیط خانه هم با همکاری بقیه کارها را با نشاط بیشتری پیگیری میکنند.می گویند اعضای خانواده همکاری خوبی دارند؛ چه برای خرید ملزومات چه برای جابجایی و انجام کارهایی که نیاز به زور بازوی مردانه دارد. همگی دو سه فرزند دارند و میگویند کنار رسیدگی به مسئولیتهای مادری و همسری، کسب و کارشان را انجام میدهند و اتفاقا نظم و هماهنگی بیشتری دارند. چون امکان استفاده از مهارتها و هنرهایشان برای کمک به اقتصاد خانواده، نشاط بیشتر و بهتری به آنان داده است؛ گاهی خستگی مضاعف میشود ولی در مجموع شرایط نسبت به قبل بهتر و مثبتتر بوده است.
فروش نرفتن محصولات، خستگی را به تنشان میگذارد
در تمام مراحل این کسب و کار خانگی، خانوادهشان همراهند؛ تنها موردی که همسرانشان نسبت به آن چندان رضایت ندارند، مواقعی است که ناچار میشوند برای فروش محصولاتشان در نمایشگاه های موقت در پارک ها بایستند. و بنظر میرسد حق دارند، این بانوان زحمتکش همین میزان زمان و انرژی که برای تولید محصولات میگذارند قدم بزرگی است. راه حل را میپرسم. خانم مبین میگوید اگر تسهیلاتی در اختیارشان قرار بدهند که بتواند در جایی ثابت محصولاتشان را ارائه بدهند، این مشکلشان برطرف میشود. راهحل دیگر این است که به جای چشم امید داشتن به نمایشگاههای موقت برای فروش محصولاتشان، بتوانند از ادارات و نهادها سفارش دریافت کنند و درواقع فروش محصول تضمین شده باشد.
میپرسم انجام همزمان مسئولیتهای خانه و کار تولیدی شما را خسته نمیکند. میگویند اگر همیشه همینطور همه اعضای خانواده همکاری داشته باشند و محصولات هم به فروش برسد نه. حتی شور و شوق بیشتری هم برای خانواده به همراه دارد و هم برای خودشان. اما تنها زمانی که همه خستگی در بدنشان باقی میماند که با وجود این میزان زحمت و تلاش، محصولاتشان به فروش نرسد.
خانم رضوی به پرزحمت بودنِ کار تولید کشک اشاره میکند و مراحل زمانبری که دارد. می گوید بدون تجیهزاتی مانند دیگ خمیرگیر مجبور است حجم زیادی را با دست آماده کند که انرژی زیادی میگیرد.میگود تنها راهی که برای گسترش تولید دارند همین است که اول سفارش داشته باشند و بعد اینکه بتوانند تجهیزات مورد نیاز برای انجام مراحل سخت و سنگین را تهیه کنند. به مصرف خانگی محصولش هم اشاره میکند؛ اینکه با توجه به بالارفتن قیمت مواد اولیه، خیلی از خانوادهها میگویند اینکه مقدار کمی را برای مصرفشان تولید کنند نمیصرفد و ترجیح میدهند آماده خریداری کنند. همینطور خانمهایی که کارمند هستند و فرصت نمیکنند. به همین خاطر اگر بتوانند تولیدشان را گسترش دهند، بازار مصرف خیلی خوبی دارد و میتوانند زنان دیگر انجمن را به کار بگیرند. و حتی مزایای این کشک یعنی مقوی بودن و عدم نیاز به شرایط خاص برای نگهداری و همینطور عدم استفاده از مواد شیمیایی و نگهدارنده باعث میشود محصولی به صرفه برای فرستادن به سایر شهرها و استانها هم باشد. اما همه اینها همراهی و همکاری مسئولین شهر را میطلبد تا هم این محصول سنتی سیستان و بلوچستان را بیشتر معرفی کنند و هم به ایجاد منبع درآمد برای خانوادههای زاهدانی مخصوصا حاشیه نشینها کمک کنند. خانم زابلی گلایه میکند ازینکه چرا با اینکه بعنوان یک مهارت سنتی استان، امکان تولید عرقیجات با کیفیت بالا را دارند، عرقیجات از شهرهای دیگری مانند شیراز به زاهدان آورده میشود و به فروش میرسد.در حالیکه مسئولین میتوانند با مساعدت بیشتر، گیاهان خشک و همینطور بطریهای بسته بندی را در اختیار آنان قرار داده تا خودشان تولید کنند و بفروشند. آنقدر برای گسترش کسب و کارشان انگیزه دارند که در حال پیگیری کاشت گیاهان مورد نیاز عرقیجات شده اند. حتی برای گرفتن سیب سلامت اقدام کردهاند که فرایندی بسیار زمانبر و مشکل است. ارگانیک بودن محصولاتشان یک نقطه قوت است که میتواند کسب و کارشان را حسابی رونق دهد.
قدمهای بزرگی که تنها با همراهی خانواده محقق شده است
بعد از شنیدن چند و چون کار این سه بانوی زاهدانی پای صحبت های خانم مبین مینشینیم. فعالیت خانم مبین فراتر از کارآفرینی برای زنان زاهدانی است. انجمن تحت مدیریتش در حاشیه شهر رابط دولت و مردم است. مشکلاتی که مردم دارند را شناسایی میکنند و افراد نیازمند کمک را به ارگانهای دولتی نظیر بهزیستی، خیریهها و کمپهای ترک اعتیاد معرفی میکنند. خود انجمن نیز نیروهایی نظیر مددکار کارشناس حقوقی دارد که میتواند مستقیما کمک کند. برای کمک به افراد نیازمند، ابتدا مشکلات را طی جلساتی با معتمدین و مساجد شناسایی میکنند و حل هر مشکل را تا زمان برطرف شدن پی میگیرند. بعنوان مثال معتادین را به کمپ ترک اعتیاد معرفی میکنند و بعد از بازگشتشان تست میگیرند، نامه سلامت میدهند و یک شغل برایشان پیدا میکنند. برای خانمهایی که عضو سمن شدهاند، برنامههای دیگری نیز ترتیب داده شده است. از تورهای بازدید موزههای زاهدان تا هماهنگیهایی برای آوردن پزشکان متخصص برای ویزیت این زنان و ارائه راهکارهایی برای ارتقاء سلامتی آنان. ولی مشکلی که با آن مواجهاند بالابودن هزینههای پاراکلینیکی است.
خانم مبین از مسیری که طی این چند سال طی کرده، صحبت میکند و پستیها و بلندیهایی که پشت سر گذاشته است. از خانوادهاش میپرسم و اینکه چقدر با دغدغههایش همراهی داشتهاند؟ میگوید دو پسر دارد و همسرش پشتیبان اصلی فعالیتهای اوست. تحمل تمام سختیهای این مسیر را مدیون همراهی همسر و دو فرزندش میداند. میگوید اگر حمایتها و همراهی همسرش نبود، نمیتوانست ادامه دهد. برای برگزاری هر نمایشگاه دوندگی زیادی لازم است چون خودشان بودجه ندارند و باید از بقیه ادارات کمک بگیرند. یکی بنر نصب کند، یکی مکان نمایشگاه را هماهنگ کند و دیگری میز و صندلی را جور کند. برایشان آورده مالی ندارد اما معتقدند همینکه فضایی را فراهم کنند تا خانمها محصولاتشان را به فروش برسانند و یک دعای خیر بکنند، برایشان کافیست.
بسیاری از کمکها و برکات این کار را در حین فعالیتشان دیدهاند. یک مورد را اینگونه تعریف میکند: در یکی از نمایشگاهها خیلی دغدغه میز و صندلی را داشتیم و اگر میخواستیم اجاره کنیم، هزینه زیادی را باید پرداخت میکردیم. بودجه انجمن هم خیلی پایین بود و اصلا وسعمان نمیرسید. از شب قبل فقط دعا میکردیم به یک طریقی جور شود. فردا صبح که به مکان برگزاری نمایشگاه رفتیم و داشتیم شروع به رایزنی میکردیم، دیدیم میز و صندلی در مکانی که به ما اختصاص داده شده بود، از قبل چیده شده. متوجه نشدیم از کجا، اما دلم آرام گرفت و مطمئن بودم نتیجه دعای خانمهاست. همسرم به خاطر دیدن همین نمونهها، به برکت این کار ایمان آورده و میگوید هرچقدر که لازم است برای کمک به خانمها توان و انرژی بگذار من هم کمک میکنم. اینکه تا الان توانستهایم اینجا بمانیم به خاطر دعای خیر بچههاست.
خانم مبین و دوستانش مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاند اما برای روزهای پیشرو پر از انگیزه و امیدند. ایدههای زیادی دارند که اگر مساعدت بیشتری از مسئولین شهر و استان ببینند، قدمهای بزرگی برخواهند داشت.
گزارش از سیده راضیه حسینی
منبع: خبرگزاری فارس
* انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «ماهنامه کارآفرین ناب» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.