یک کارآفرین تبریزی توانسته با احداث کارگاه و راهاندازی مغازه کت و شلوار فروشی به طور مستقیم و غیرمستقیم برای ۵۰۰ نفر اشتغالزایی کند. او علاوه بر اشتغالزایی، با آموزش تعداد زیادی از جوانان کارآفرینی هم ایجاد کرده است.
در شرایط فعلی که بسیاری از مغازهها و کارگاههای تولیدی پوشاک به دلایل گوناگون از جمله واردات قاچاق پوشاک ترک، چینی و فقدان حمایت مسوولان و حتی مردم از صنعت پوشاک با چالش مواجهاند، یک کارآفرین تبریزی توانسته با احداث کارگاه و راهاندازی مغازه کت و شلوار فروشی به طور مستقیم و غیرمستقیم برای ۵۰۰ نفر اشتغالزایی کند. او علاوه بر اشتغالزایی، با آموزش تعداد زیادی از جوانان کارآفرینی هم ایجاد کرده است.
کارآفرینی با رویکرد حمایت از کالای ایرانی
وارد مغازه دو نبش ِکت و شلوار فروش میشوم که با یک نگاه گذرا میتوان فهمید که تمام اجناسش برند است ولی برندی از نوع «ایرانی».
داماد جوان کت و شلوار طوسی رنگ را بر تن کرده و جلوی آینه مغازه میچرخد؛ مادرش قربان صدقهاش میرود و عروس با لبخندی که از رضایت بر لب دارد چشم از شاه داماد برنمیدارد ولی داماد ابروهای خود را در هم کرده و به صاحب مغازه تاکید دارد که حتماً کت و شلوار ایرانی باشد.
«سید کاظم حسینی»، مردی ۵۳ ساله با قدی بلند و هیکلی درشت و موهای سفید و جوگندمی، از یادگاران دفاع مقدس است. او که روزگاری در جبهه پا به میدان جنگ گذاشته؛ حال در جبهه اقتصادی خود را یک سرباز وظیفه میداند.
آقای حسینی در ابتدای صحبتهای خود به عروس و دامادی که مشتریاش هستند، اشاره کرده و میگوید: «این مغازه ما خوش اقبال و دست سبک است؛ به یاد ندارم مجردی از من خرید کرده باشد و تا چند ماه دیگر کت و شلوار دامادیاش را نخرد».
بعد از انتخاب و خرید داماد به محل کارگاه در پشت مغازه سر میزنیم تا پای صحبتهای این کارآفرین بنشینیم.
وارد کارگاه که میشوی، جوانانی را مشاهده میکنی که پشت چرخخیاطیها نشستهاند و مشغول کار هستند. بنابه گفته آقای حسینی هر کدام از این جوانان تحصیلات عالیه دارند و به کار خود به عنوان یک هنر و خلق کننده مینگرند.
آقای حسینی میگوید: «در یک خانواده متوسط از منطقه سیلاب تبریز با ۴ خواهر و ۴ برادر بزرگ شده و با نشستن پای منبر علما شیفته امام خمینی(ره) شدم به طوریکه شخصیت نوجوانی و جوانی من با قیام ۲۹ بهمن تبریز در سال ۵۶ شکل گرفت».
به گفته خودش با علاقهای که به کارهای جهادی و انقلابی داشته است در جوانی به استخدام یک ارگان در آمده و سپس از همان ارگان نیز بازنشسته شده است.
او میگوید: «وقتی بازنشسته شدم به فکر یک جهاد اقتصادی بودم تا بتوانم دست چندین جوان دیگر را هم بگیرم از اینرو با آشنایی نسبی که از خیاطی داشتم یک کارگاه کت و شلوار فروشی را راهاندازی کردم که از نخ و پارچه گرفته تا دوخت و کارگر همه ایرانی است».
آقای حسینی که حدود ۱۹ سال است وارد کار پوشاک شده؛ کارش را با ۱۲ نفر شروع کرده و بالاخره پس از چند سال خود تولیدکننده شده است.
این کارآفرین میگوید: «الان من کارگری دارم که بیش از ۱۵ سال است که در این کارگاه کار میکند و با اینکه هنوز ۳۰ سالش نشده است ولی جزو بهترین کت و شلواردوزهای شهر است».
او معتقد است خیاطها با یک نگاه کیفیت پارچه و دوخت لباسها را خوب تشخیص میدهند.
به گفته آقای حسینی، یک کت و شلوار به راحتی به دست نمیآید و شاید برای تهیه آن ۵۰۰ نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم تلاش میکنند ولی در کل تا مادامی که مَرد است کت و شلوار نیز است.
او میگوید: «شاید برای فردی که هیچ سررشتهای از کت و شلوار ندارد، دوخت و تهیه آن مساله سادهای باشد ولی وقتی پیش ما خیاطها صحبت از کت و شلوار میشود و آنها را بر تن مردم میبینیم، نگاه عمیقی داریم و میدانیم چه نور چشمهایی برای آن سوزانده شده است».
آقای حسینی خود را کارفرما و رئیس نمیداند بلکه خود را خادم برای گسترش برندی میداند که ایرانی بودن در آن جلوهگری میکند. به باور او، کت و شلوارهای تولیدی این کارگاه در حد و اندازه رقابت با برندهای ایتالیایی و ترکیهای است.
این کارآفرین تبریزی میگوید: «کاش در همه اجناس به سمت ایرانی برویم چراکه یک قلم کالای کوچک میتواند اشتغال زیادی را فراهم آورد».
او دل پُری از اوضاع نابهسامان بازار برای تولیدکنندهها دارد، اما به کار تولید علاقهمند است.
با پ گفتن پلو نمیشود بلکه نیاز به روغن، برنج و نمک هم داریم
صحبت که به اینجا میرسد، ضربالمثلی از مادرش نقل کرده و میگوید: «وقتی میخواستم این کسب و کار را راه بیاندازم با سنگاندازی و مشکلات زیادی مواجه بودم ولی به قول مادر خدابیامرزم که هر چه دارم از دعای خیر اوست «با پ گفتن، پلو نمیشود»؛ پلو نیاز به برنج و روغن و نمک دارد و نباید بدون فکر کاری میکردم».
او مشکلات اقتصادی حاکم در کشور را دلیل بر نتوانستن نمیداند؛ حتی دلگرمی و انگیزه ای برای دوستان خود نیز شده است. یکی از رفقای قدیمیاش با حمایت او توانسته در یکی از شهرکهای صنعتی سرمایهگذار جذب کند و به تبع آن ۲۰۰ نفر مشغول به کار شوند.
این کارآفرین اضافه میکند: «گاهاً از اینکه جوانان بدون هدف در خیابانها میچرخند دلم به درد میآید چراکه اگر آنها کاری داشته باشند دیگر وقتی برای کارهای بیهوده نخواهند داشت».
او ادامه میدهد: «به خدا بیکاری جوانان تقصیر ماست زیرا باید ابتدا به جوانان مهارت را یاد میدادیم نه اینکه آنها را درگیر معدل و درسهای بدون مهارت میکردیم».
آقای حسینی خاطرهای در این خصوص تعریف میکند: «وقتی در نمایشگاه بینالمللی نساجی در ترکیه شرکت کرده بودم؛ دانشآموزان ترکیهای برای بازدید به غرفه ما آمده بودند؛ من دستگاهها و نخها و نحوه دوخت را به آنها توضیح میدادم، متوجه شدم که این دانشآموزان قبل از ورود به دانشگاه در رشته مورد علاقه خود[نساجی] مهارت و دانش لازم را کسب کردهاند».
او میافزاید: «متاسفانه برخورد با کارآفرینی و مهارتآموزی در کشور درست نیست زیرا اگر فردی در کشور قصد و نیت کارآفرینی دارد دیگر نباید مشکل تهیه مواد و دستگاه را داشته باشد و وقت زیادی را در گمرک بگذراند».
این کارآفرین از طراحی در بخش لباس زنانه گلایه داشته و میگوید: «چرا باید به جوان متعهد و متخصص ایرانی فرصتی برای طراحی ندهند و در مقابل اجازه ورود و طراحی بیگانه را دهند و الگوی لباس غربی در کشور رواج یابد؟».
او معتقد است که دولت باید برای حمایت از کالای ایرانی فکری بیاندیشد و فقط شعار ندهد.
آقای حسینی تنها دغدغهاش را جوانان دانسته و میگوید: «اگر امکانات و شرایط تسهیل کنندهای از سوی دولت در اختیار داشته باشم قطعاً برای هزاران نفر اشتغالزایی میکنم».
همانطور که تعریف میکرد، هیچگاه در مقابل مشکلات کم نیاورده و بلکه پوست کلفتتر هم شده است و با گامی مستحکم به دل مشکلات میرود زیرا معتقد است که الان فقط خودش نیست و چندین نفر دیگر نیز در مجموعه او بوده و ارتزاق میکنند.
«بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند»
او میگوید: وقتی شعر زیبای سعدی «بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند» در سردر سازمان ملل وجود دارد یعنی باید به خود افتخار کرد و تاملی در کارهایمان بکنیم که تا چه اندازه عامل به این شعر بودهایم.
آقای حسینی با اشاره به میل روز افزون جوانان به پشت میزنشینی، خاطرنشان میکند: «نباید برای تحصیلات کار کرد بلکه باید تحصیلات را برای آن به کار گرفت و اگر متناسب با رشته دانشگاهی کاری پیدا نشد نباید زانوی غم بغل کرد؛ درس خواندن فقط ذهن را باز میکند تا انسان بهتر تصمیم بگیرد و کارهای بزرگتری انجام دهد».
از آقای حسینی میپرسم که آیا لباس افراد معروفی را هم دوخته است که میگوید: «اکنون با بیشتر ادارهها قرار داد داریم و حتی کارمندان و مدیران زیادی آدرس گرفته و علاوه بر کت و شلوار فرم خود، سفارش دوخت کت و شلوار خارج از کارشان را نیز دادهاند ولی از ته دل علاقه داشتم تا یک دست کت و شلوار کاملا ایرانی برای آقای محمود احمدینژاد بدوزم».
آقای حسینی یک دختر دارد که رابطه پدر و دختری خوبی با هم دارند و حتی تصمیم دارد تا بعد از فارغالتحصیلی دخترش در رشته دندانپزشکی، یک خودروی اِویکو خریده و یونیت دندانپزشکی سیار در آن قرار دهد و همراه دخترش به مناطق محروم سفر و خدمات جهادی سلامت دندان را ارائه کنند.
او در پایان صحبتهای خود به روزهای دفاع مقدس اشاره کرده و میگوید: «روزی در میدان نبرد رسم بر این بود که فرماندهان همیشه جلوتر از همه در عملیات حاضر بودند و همیشه میگفتند که "بیا نه برو" ولی الان موضوع شکل دیگری دارد و بیشتر به دنبال مدیر آمادهایم، غافل از اینکه هیچ کس از شکم ِ مادر مدیر به دنیا نمیآید».
نامگذاری سال جاری با عنوان رونق تولید از سوی رهبر معظم انقلاب نشان از دغدغههای ایشان در خصوص تقویت بنیه اقتصاد ملی است. شعار امسال کامل کننده شعار سال گذشته با عنوان حمایت از کالای ایرانی است.
گزارش از کتایون حمیدی
منبع: خبرگزاری فارس
* انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «ماهنامه کارآفرین ناب» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.