در کسب و کار خود کدام هستید؟
در کسب و کار خود کدام هستید؟ شکارچی، پوستکن یا شَمَن
نقش هایی را که مدیران ارشد در کسب و کار خود ایفا میکنند، میتوان با نقشهای افراد در قبیلههای بدوی، از شمن گرفته تا شکارچی، و حتی بزرگان و ریشسفیدان، مقایسه کرد. شما کدامیک از این نقشها را ایفا میکنید؟ شرکتهای نوبنیاد درست مثل قبیلههای باستانی از تعدادی اندک از آدمهایی تشکیل یافتهاند و با
همکاری یکدیگر میخواهند با این دنیای بیرحم و خبیث بجنگند. درست مثل یک قبیله، هیچ ضمانتی برای بقای این شرکتهای نوظهور و متزلزل وجود ندارد. موفقیت نیازمند آن است که هر یک از اعضای مجموعه، مهارتهای تخصصیاش را هماهنگ با دیگران و در راستای هدف مشترک جمعی به کار گیرد.
قبیلهها ساختارهای اجتماعی کارآمد و موثری بودند که توانستند بیش از ۵/۲ میلیون سال دوام بیاورند. وقتی نیروی کار به شکل موثر و مناسب تقسیم شود، قبیلهها و شرکتهای نوبنیاد میتوانند رشد و پیشرفت کنند. سالها پیش از این، آدمها در جوامع قبیلهای نقشهایی را برای خود انتخاب میکردند که به بهترین شکل با شخصیت، گرایش، و مهارتهایشان سازگار باشد. نقشهای کلیدی در قبیلهها و همینطور در شرکتهای نوبنیاد عبارت هستند از: شکارچی، پوستکن، شَمَن، رییس، و بزرگ قبیله.
درک ساختار سازمانی سادهی یک قبیلهی موفق، بینشی را برایتان فراهم میکند که از طریق آن بتوانید گونههای شخصیتی مناسب و مورد نیاز مجموعهتان را در مراحل اولیهی شرکت نوبنیادتان تشخیص دهید.
شکارچی
سختکوش
ذاتا همهی کارها را درست انجام میدهد
سریع و خشن
آنچنان اجتماعی نیست – به مشورت یا پاسخدهی به گروه علاقه ندارد
تحت فشار بهترین عملکرد را نشان میدهد
تاکید بر تحقق اهداف – راهبرد یا شیوهی عملاش را از روی ترس شما انتخاب میکند
کمیت را بر کیفیت ترجیح میدهد – مهم این است هر چیز به اندازهی کافی باشد
در فضای بدون محدودیت، عملکردی مناسب دارد
شکارچی نانآور قبیله است و برای افراد قبیله گوشت شکار تهیه میکند. این قبیل آدمها بسیار خودمختار و مستقل هستند و با هر تعریف و تمجید رشد و موفقیتشان بیشتر میشود. وقتی شکاری خوب نصیبشان میشود، دوست دارند همه از این شکار موفق باخبر شوند.
شکارچی به طور کلی رویایی و خیالباف نیست. با وجود این، وقتی مسیری درست به آنها نشان داده میشود، آنچنان باهوش هستند که میتوانند طرحی حسابشده برای رسیدن به هدف راهبردی ایجاد کنند. دوست ندارند کسی به آنها بگوید چگونه باید از کوه بالا بروند؛ فقط لازم است به آنها بگویید باید از کدام کوه بالا بروند.
شکارچی در شرکت یک جادوگر و عامل رحمت است، که میتواند در قالب مدیر توسعهی کسب و کار ، معاون فروش، یا کارمند توسعهی شرکت انجام وظیفه کند. وقتی به آنها بگویید درحالحاضر شرکت به چه نوع معاملهای نیاز دارد، آنها قادر هستند به صورت خودکار راهکارهای مناسب را برای انجام آن معامله طرحریزی کنند.
پوستکن
به درستی و با دقت کار میکند
ذاتا همهی کارها را درست انجام میدهد
آهسته و دقیق است
خدمتمحور است – همواره به دنبال برطرف کردن نیازهای سهامداران در سازمان است
بیش از حد اجتماعی است – از جلسات ملاقات و توافق در مورد اهداف استقبال میکند
کیفیت را بر کمیت ترجیح میدهد – همهی کارهای را کاملا نظاممند و از روی قانون انجام میدهد
در فضایی محدود و تعریفشده، و بر اساس خطمشیهای از پیش تعیینشده بهترین عملکرد را دارد
پوستکن باعث میشود موفقیت شکارچی بیشتر به چشم بیاید و مفیدتر واقع شود. وقتی شکارچی با موفقیت از شکار باز میشود، این پوستکن است که باید گوشت شکار را تمیز کند، اضافات گوشت و پوست حیوان را جدا کند، و هر آنچه را که بعد از تقسیم گوشت شکار باقی ماند، برای روز مبادا نگهداری کند.
پوستکن در فضای شرکت احتمالا میتواند از عهدهی نقشّهایی از قبیل معاون اجرایی، معاون خدمات حرفهای یا مدیر ارشد عملیاتی بر بیاید. آنها از طریق برطرف کردن نیازها و انتظارات شرکا و مشتریانتان، کارها و خدمات شکارچی را تکمیل میکنند.
شمن (جادوگر)
متفاوت از همه به انجام امور میپردازد
رویاپرداز و خلاق
نحوهی برقراری ارتباطاش نیز متفاوت است – وی نیاز دارد با دقت به حرفهایاش گوش داده شود
به دنبال راههای بهتر میشود
هر چیزی را سریع و آزادانه خلق میکند
همه چیز را با جزییات دریافت میکند
در طراحی راهحلهای پیچیده بسیار مستعد است
سبک و زیبایی و ظرافت راهحلها نسبت به قابلیت اجراییشان برایاش مهمتر است
به طور کلی از محدودیتها آگاهی ندارد
شمن ابزارها و شیوههایی جدید اختراع میکند و با آنها کیفیت کلی زندگی مجموعهی قبیله را بهبود میبخشد. برای مثال، شمن کل روز را صرف میکند تا بتواند قلابی بهتر برای ماهیگیری یا ابزاری جدید برای تمیز کردن پوست شکار طراحی کند، یا داروی گیاهی جدید برای درمان بیماریهای افراد قبیلهاش پیدا کند.
شمن در محیط شرکت، غالبا میتواند یک بنیانگذار است. همچنین میتواند نقشهایی را از قبیل مدیر ارشد فنی، معاون مهندسی یا معاون تولید بر عهده بگیرد. تحت هر عنوان، شمن شخصی است که میتواند برای پیشرفت کسبوکار دست به ابداع و توسعهی نوآوری بزند.
رییس
علاقه به کار گروهی دارد
گروه را به سمت اهداف راهبردیاش هدایت میکند
آهسته و پیوسته
به صورت شفاف و دلسوزانه ارتباط برقرار میکند
ذاتا میتواند انسجام گروهی را حفظ کند
دودل و مردد
امکان دارد تحت تاثیر فشار و اعمال نفوذ قرار بگیرد
محدودیتها و قوانین را تعیین میکند
هر قبیله نیاز به یک رییس دارد، درست مانند هر شرکت که باید مدیرعامل داشته باشد. رییس مسیر راهبردی قبیله را تعیین و اعلام میکند؛ به عنوان مثال یافتن درهای جدید در جستوجوی غذا یا کوچ کردن به کوهپایه برای فرار از گرمای تابستان. رییس به نظرات دیگر افراد قبیله گوش میکند، سپس تصمیماتی اتخاذ میکند که بر همهی افراد قبیله تاثیرگذار باشد، و تا اندازهای مورد پذیرششان قرار گیرد که زمینهساز تحقق موفقیتهای نهایی باشد.
یکی از بهترین (و آتشیترین) مدیرعاملهایی که تاکنون با آنها همکاری کردهام، تقریبا از همهی ویژگیهای بالا بهرهمند بود. من به عنوان یک شکارچی دائما از اینکه وی همهی کارها را آهسته و باحوصله انجام میداد، کلافه شده بودم. وی برای اینکه گروه را هماهنگ نگه دارد، ظاهرا با نظر همه موافقت میکرد؛ حتی نظر آنهایی که کاملا با وی در تضاد بود.
با نگاهی به گذشته، اکنون دریافتهام توانایی وی در ایجاد رابطهای صمیمانه و دلسوزانه با هر شخص و در هر جایگاه، به ویژه در مسائل دشوار، و هنگام چالشها و آشفتگیهای پیش رو عاملی ضروری و حیاتی در حفظ هماهنگی موثر مدیران بخشهای کلیدی بود که به کمک آن توانستیم جادهی موفقیت را تا انتها بپیماییم.
یکی از تکهکلامهایی که در آن زمان، من را دائما کلافه میکرد، ولی درحالحاضر حکمت آن جمله را تحسین میکند، این بود که: “بهترین تصمیماتی که تاکنون اتخاذ کردهام، تصمیماتی بودند که هرگز اتخاذ نکردم.” با اینکه احتیاط و تردید وی با روحیات من به عنوان یک شکارچی سازگار نبود، ولی معمولا مقاومت وی در مقابل اتخاذ تصمیمات عجولانه قطعا حکیمانه و عاقلانه بود.
بزرگ و ریشسفید
به ندرت کار میکنند
مدبر و متفکر
باتجربه ولی کوتهنظر
فروتن
عامل و بر انگیزانندهی خیلی از اتفاقات است – چالشها، فتنهها، تشویقها
با نگاه به قوانین و محدودیتها، روشنبینیها و چشماندازهایی سطح بالا ارائه میدهد
ریشسفیدان قبیله معمولا با نشستن دور آتش، چرت زدن، و بازگویی تاریخچهی قبیله وقتشان را میگذارنند. نه میتوان برای انجام کارهای سنگین رویشان حساب کرد، و نه اینکه آنها در جایگاهی هستند که بتوانند از عهدهی کارهای ضروری روزمرهی قبیله برای رسیدن به موفقیت بر بیایند. با وجود این، هرزگاهی نصایحی حکیمانه اظهار میکنند که با آنها قبیله را در راه اجتناب از دشواریها و جمعآوری ثروتهای بادآورده یاری میرسانند.
ریشسفیدان قبیله در شرکت همان اعضای هیاتمدیره و مشاوران هستند. در بهترین شرایط، آنها دارای سوابقی فراوان و گسترده در حوزهی کسب و کار هستند، و با همین سوابق به این جایگاه رسیدهاند. در طول مسیر رسیدن به موفقیت، شاید در زمانهای خاص و مهم بتوانند راهنماییها و توصیههای کلی ارائه دهند. با وجود این، هرگز کورکورانه توصیههایشان را عملی نکنید، زیرا قطعا آنها به اندازهی شما در مورد جزییات اجرایی کسبوکارتان بینش و آگاهی ندارند.
کدامیک از این نقشها مهمتر هستند؟
همهی آنها. هیچ کدام.
ایدهها و نوآوریهای شمن، بدون وجود شکارچی هرگز عملی نخواهد شد. به همین ترتیب، بدون پوستکن، بیشتر تلاشهای شکارچی بیثمر میشود؛ البته در این شرایط، شاید شکارچی بتواند شکم خودش را سیر کند، ولی برای حفظ و نگهداری از قبیله کاری از دستاش بر نمیآید.
بدون وجود شمن، شکارچی و پوستکن برای ایفای نقش در قبیله ابزار لازم را در اختیار نخواهند داشت. بدون رییس، قبیله بیهدف و سرگردان میشود، و آنقدر افراد با یکدیگر میجنگند که سرانجام قبیله از هم میپاشد، و اعضای آن جذب قبایلی دیگر میشوند که دارای فرهنگی سالمتر و مسیر و هدفی منسجمتر باشند.
تعادل برای موفقیت یک گروه، کلیدی و اساسی است. بنابراین، هر یک از اعضای گروه اصلیِ یک شرکت مهمترین عضو آن شرکت محسوب میشود. به سیر تکاملی انسانها اعتقاد داشته باشید و درسهای بزرگان و ریشسفیدان قبیله را آویزهی گوشتان کنید. در این صورت، در نهایت میتوانید بر قلهی موفقیت بایستید.