بهترین و مطمئنترین راه برای راهاندازی یک کار جدید این است که با مقدار اندکی سرمایه شروع کنید، سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود حاصله پیش بروید.
به گزارش روزنامه کیهان، بهترین و مطمئنترین راه برای راهاندازی یک کار جدید این است که با مقدار اندکی سرمایه شروع کنید، سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود حاصله پیش بروید. کسانی که با پول کم شروع میکنند در مقایسه با کسانی که با پول خیلی زیاد شروع میکنند، احتمال موفقیت بیشتری دارند. البته برای ایجاد یک کسب و کار موفق باید به زمینههای موجود در محیط محل زندگیتان و میزان تقاضا دقت داشته باشید. برای مثال گل و گیاه زینتی با توجه به مصارف متعددی که امروزه در جوامع مختلف و کشورهای سراسر جهان برای آن تعریف میشود، جایگاه خاصی را در میان تولیدات بخش کشاورزی به خود اختصاص داده است و در کشورهای مختلف از جمله ایران، این انگیزه به وجود آمده که جهت تولید بیشتر و البته با کیفیتی بالاتر در این زمینه گام بردارند.
کار آفرینی امروز به یکی از دغدغههای اصلی مبدل شده و اگر بسترهای لازم فراهم باشد میتواناشتغالزایی کرد و با طرح و برنامههای خاص زمینه ایجاد شغل خیلی از جوانان جویای کار را فراهم کرد.
ایدههای طلایی در بستر فرصتهای ناب
«10 آذر 1336 در ده اسفنجان در شهرستان اسکو متولد شدم. هفت ساله بودم که پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امکانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به کلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی کنم. تا 13 سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد. خاک خوردم و زحمت بسیار کشیدم. در سال 2بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یک بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب، شب عیدنوروز. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت کشیدم.
کارم را با به دوش کشیدن پشتی و قالیهای کوچک و بردن آن از اسفنجان یا اسکو برای فروش آغاز کردم. در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا دو تومان (نه هزار یا 2هزار تومان) سود میکردم. پنج سال اینچنین سخت کار کردم، بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با توکل به خدا تحمل سختیها را آسان میکرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پسانداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینکه مجبور به ترک تحصیل شدم.
در این فکر بودم که سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. میخواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض کردم و 60 هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایهام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی.
وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم؟ چه ایده جدیدی داشته باشم؟ با صادرات کارم را شروع کردم.
به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره کردم. دستگاه خریدم، با 10 درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم. انسان باید ریسکپذیر باشد و من هم ریسک کردم. با دست خالی و از هیچ.
شروع به بافتن فرش گرد کردم و چند نمونه که بیرون آمد سر و کله تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور میکنید یا نه؟ در اولین معامله 6/5 میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم.»
اینها سخنان یکی از کارآفرینان است که توانسته با دستان خالی و منابع مالی اندک و با صبر و پشتکار، کارآفرینی کند.
کار آفرین دیگری به گزارشگر کیهان میگوید؛ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، متولد سال 1358 است. مدتهاست که ایشان، پیگیر یک ایده نو و خلاقانه (راهاندازی اولین سایت جامع توریستی) است و تلاشهایش در حال به ثمر رسیدن است، چراکه یکی از ویژگیهای بارز او، پیگیری و تلاش مجدانه است.
وی میگوید:«عمده اطلاعات لازم را هنگامی که این ایده را به صورت طرح تجاری برای جشنواره کارآفرینی نوشتم، جمعآوری کردم و هر چه بر اطلاعات و مطالعاتم در این زمینه، افزوده میشد مصممتر و علاقهمندتر میشدم و در نهایت تصمیم گرفتم که ایده خود را با کمک دوستان و همکاران خود عملی کنم. در حال حاضر، صنعت توریسم ایران بسیار ضعیف است و با معیارهای جهانی فاصله زیادی دارد. اما پتانسیل، فرصتها و نقاط قوت بسیاری برای رشد و مطرح شدن در سطح جهانی دارد. در عین حال، ضعفهای ساختاری و تهدیدات زیادی نیز در داخل و خارج از کشور، متوجه این صنعت است. به دلیل گستردگی این صنعت و مرتبط بودن آن با بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور، بایستی یک عزم و اراده ملی جهت برطرف کردن مشکلات به وجود آید، اما با همه این ضعفها و تهدیدات، میتوان در زمینه اطلاعرسانی و شناساندن پتانسیل صنعت توریسم ایران در سطح جهان از شبکه اینترنت، حداکثر بهره را برد، که اهداف ما نیز در این راستا است.»
این کارآفرین ادامه میدهد:«بازارهدف ما چهارگوشه جهان است، اما این بازار هدف با توجه به مراحل و نوع فعالیت ما به بخشهای مختلف، تقسیم میشوند که کلیه این بخشها به مرور زمان، پوشش داده خواهند شد. به این صورت که در مراحل اولیه، فعالیتهای ما بر ارائه خدمات به توریستها و مسافران داخلی متمرکز خواهد شد.»
آنچه در بالا خواندید دو نمونه از تلاشهای کار آفرینان ایرانی و گواه ضرورت جدی گرفتن ایدههای اولیهتان در مسیر راهاندازی یک کسب و کار جدید است.
رقابت در مسیر تجارت پله صعود است
اگر از افراد بخواهید که خصوصیات یک کار آفرین موفق را برای شما بیان کنند، اغلب آنها تعریفی شبیه به این به شما ارائه خواهند داد: کارآفرینان و صاحبان کسب و کار آدمهای خاص و متفاوتی هستند. آنها دارای نبوغ و استعداد ذاتی هستند، چیزی که در ما وجود ندارد.
اینها غالبترین تفکراتی است که افراد زمانی که درباره کار آفرینان فکر میکنند در ذهنشان نقش میبندد، ولی بر خلاف آنچه اغلب افراد فکر میکنند، یک صاحب کسب و کار موفق، کار آفرین به دنیا نمیآید. او برای رسیدن به این جایگاهی که دارد یاد گرفته، تلاش کرده و مهمتر از همه سعی کرده است متفاوت از دیگران فکر کند. یک مثل معروف وجود دارد که میگوید:«اگر همان کاری را بکنی که تا به حال انجام دادهای، همان نتیجهای را خواهی گرفت که تا به حال گرفتهای. پس اگر میخواهید آینده متفاوتی برای خود بسازید، باید متفاوت فکر و البته عمل کنید.»
نسرین بازرانی یک کارآفرین موفق که خود تولیدی پوشاک دارد، برایمان توضیح میدهد:«در مسیر کارآفرینی سختیهای بسیاری وجود دارد که میتواند به تجارت نوپای شما آسیب برساند و یا حتی در مواقعی آن را مختل کند. تنها عاملی که میتواند تجارت شما را با موفقیت از این مسیر عبور دهد تلاش و کوشش خستگی ناپذیر شما میباشد. یک کار آفرین موفق به تمام اینها واقف است و هیچ گاه زمان خود را برای پیدا کردن میانبر برای رسیدن به موفقیت صرف نمیکند. او میداند که در این مسیر هیچ میانبری وجود ندارد و باید با سختیها رو به رو شود و با بهرهگیری از تجربیات به دست آمده، کسب و کار خود را رشد دهد. او به جای تمرکز بر روی پیدا کردن میانبرها بر روی چگونگی رسیدن به اهداف خود تمرکز میکند.»
وی ادامه میدهد:« در مسیر کار آفرینی موضوعات بسیاری وجود دارد که شما را به چالش میکشد و باید برای حل آنها وقت و انرژی بسیاری صرف کنید. موانع، چالشها و مشکلات اجزای جداییناپذیریست که کار آفرینان در فرآیند راهاندازی یک کسب و کار بارها با آنها رو به رو خواهند شد.
اغلب افراد در مقابل این مشکلات و موانع دچار استرس و ناامیدی میشوند. آنها فکر میکنند موانع تجربیات بدی هستند که تنها مسیر رسیدن به موفقیت را برای آنها سختتر و یا بعضا غیرممکن میکنند.اما از دیدگاه یک کار آفرین موفق هر مانعی یک فرصت است. آنها به موانع به چشم تجربیات ارزشمندی نگاه میکنند که به آنها کمک میکند با ضعفهای خود آشنا شوند و با پوشش آنها بنای کسب و کار خود را قویتر و محکمتر پایه گذاری کنند. آنها در این مسیر از هیچ عقبنشینی ناراحت نمیشوند و تنها سعی میکنند از مسیری که طی کردهاند برای جلوگیری از تکراراشتباهات گذشته استفاده کنند. پس فراموش نکنید که به مشکلات لبخند بزنید، آنها یک معلم حقیقی برای شما هستند.»
این کارآفرین در تکمیل صحبتهایش میگوید:
« اغلب آدمها فکر میکنند تجارت خوب تجارتی است که در آن هیچ رقیبی وجود نداشته باشد. این دیدگاه به این دلیل است که آنها فکر میکنند رقبا برای کسب و کار آنها یک تهدید محسوب میشوند. اگر از آنها بپرسید که چرا فلان کسب و کار برای شروع خوب نیست؟ یکی از مهمترین دلایلی که خواهید شنید این خواهد بود: در این کسب و کار رقبای قویای وجود دارد.
اما کار آفرینان موفق به گونهای دیگر فکر میکنند. آنها نه تنها رقبا را تهدیدی برای تجارت خود نمیدانند، بلکه به آنها به چشم یک فرصت ارزشمند نگاه میکنند. کار آفرینان موفق از تجربیات رقبای خود استفاده میکنند تا مسیری را که آنها گذراندهاند سریعتر طی کنند. آنها به رفتار مشتریان رقبای خود نگاه میکنند و سعی میکنند در ارائه محصولات و یا خدمات خود با پوشش نارضایتی مشتریان رقبای خود آنها را به سمت کسب و کار خود جذب کنند. آنها برای پیاده سازی کمپینهای تبلیغاتی از بازخورد تبلیغات رقبا بهره میبرند و برای تعیین بازار هدف از تجربه رقبای استفاده میکنند.»
اولین شکست شما نباید ناامیدتان کند
وقتی ایده و مسیر نداشته باشید چطور میتوانید هدف بنویسید؟ چطور برنامهریزی کنید؟ تمام مشکل ما نداشتن مسیراست و گرنه همه در شبانهروز 24 ساعت وقت داریم.
میثم صریحی یک کارآفرین جوان که بارها شکست خورده و بالاخره موفق شده است، ضمن بیان مطالب بالا برایمان از مهمترین دلیل موفقیتش اینگونه میگوید:« هر بار که به مانع بزرگی برخوردم با خودم مرور میکردم که هیچ چیز به یکباره به ثمر نمیرسد و هر موفقیتی بهای گزافی در مسیر آزمون و خطا، شکست و موفقیت دارد، که باید پرداخته شود.»
وی که پرورش شترمرغ دارد، بارها با صحنه تلف شدن جوجه هایش مواجه شده تا بالاخره راه و روش را با آزمون و خطا و پرسش از کار بلدان یاد گرفته است. وی در حال حاضر پنج کارگر دارد.
ضرورت توسعه فرهنگ کار آفرینی
کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. ما بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توان افزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم.
در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندیها و قابلیتهای فردی کارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بکارگیری تکنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم؛ زیرا آنها با بکارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به کیفیت مطلوب کالا و خدمات آماده میسازند.
کارآفرینی، فرآیندی اکتسابی است و خانواده در شکلگیری این فرآیند نقش اساسی را ایفاء میکند، زیرا خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرک را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق کند؛ به شکلی که «فرد» و «جامعه» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. نقش و اهمیت خانواده به عنوان کانون اندیشه نوگرایی، در ایجاد روحیه خلاقیت و نوآوری در افراد، گسترش روحیه کارآفرینی و توسعه کسب و کار جدید در جامعه، انکار ناپذیر است.
به طوری که درزمینه فعالیت اقتصادی، خانواده میتواند اندیشه افراد تحت نفوذ خود را به سمت و سویی سوق دهد که آنها را از مشکلات پیشرو از جمله؛ بیکاری، فقر، اعتیاد، فساد و… برهاند و آنها را در مسیرهای شغلی که مولد سرمایه و فرصتهای جدید است،هدایت نماید. زیرا خانواده علاوه بر نقش تولید نسل و پرورش ابعاد عاطفی و اخلاقی فرزندان، به عنوان کانونی برای رشد و پرورش اندیشه خودباوری، اعتماد به نفس و خودشکوفایی در فرزندان، نقش بسیار مؤثری در راهاندازی کسب و کار اقتصادی و توسعه فعالیتهای شغلی در جامعه خواهد داشت.