کارآفرین دیجیتال در یادداشتی به بررسی دلیل موفقیت استارتاپها پرداخت و عنوان کرد که این موفقیتها معجزه نیست.
به گزارش خبرگزاری فارس، مهدی نایبی کارآفرین دیجیتال در یادداشتی به بررسی دلیل موفقیت استارتاپها پرداخت.
متن یادداشت نایبی به شرح ذیل است:
«با موفقیت استارتاپها در جهان، ایده راه اندازی کسب و کارهای نوپا و فناورانه در ذهن خلاق بسیاری از جوانان ایرانی هم جرقه زد، کسب و کاری که عموماً حول محور تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل رشد بالایی دارد. گرچه از تاسیس اولین شرکت استارتاپی در ایران 15 سالی می گذرد، اما هنوز تعریف درستی برای استارتاپها در ایران وجود ندارد.
موفقیت استارتاپهای بزرگ در ایران همچون دیجیکالا، کافه بازار، الوپیک، اسنپ، تپسی، علی بابا و دیوار نه یک معجزه بوده نه دستهای پشت پرده و اسرار مگویی دارد. بلکه همه این موفقیتها از اجرای پروسه درست و حساب شده برای تبدیل یک طرح به تجارتی پرسود رسیده است.
از این روست که وقتی یک استارتاپ تنها در چند ماه مخاطبی میلیونی پیدا میکند، همه تصور میکنند اتفاقی در پس پرده است. اما واقعیت اینست که یک استارتاپ زمانی میتواند از سکوی پرتاب جهش کند که تمام مراحل اجرای طرح به درستی و البته با سرعت انجام شود.
اپیزود اول؛
ریسک موفقیت در استارتاپها 10 به 90 است و شما تا زمانی که 9 بار شکست نخورده باشید به یک موفقیت مطلوب نمیرسید. بنابراین با در نظر داشتن اینکه شکست، سکوی پرش یک خالق استارتاپ است، باید وارد این عرصه شد، چراکه استارتاپ شبیه یک مسابقه است که قهرمانانش مسیر طولانی را برای رسیدن به عناوین جهانی طی کردهاند.
بنابراین در گام اول برای اجرای یک طرح استارتاپی باید تیمی حرفهای داشته باشید، زیرا یک فرد به تنهایی نمیتواند برنامه نویسی، حسابداری، بازاریابی، جذب سرمایه و مدیریت کند.
داشتن یک یا چند شریک با سهام 50-50 و گردآوری تیمی از برنامه نویسان، بازاریابی ، پشتیبانی، حقوقی، اجرایی و رسانه ای مهمترین موضوعی است که باید در یک استارتاپ مد نظر داشت. در این مرحله است که می توان با شناخت و بررسی بازار یک طرح را انتخاب و اجرا کرد.
اپیزود دوم؛
تقریبا هیچکدام از استارتاپهای موفق با سرمایه و پول خودشان طرح را اجرا نکردهاند. اغلب از یک خانه، پارکینگ یا اتاق کوچکی شروع کردهاند و در زمان کوتاهی به درآمدهای بالا رسیدهاند. جنگ اصلی استارتاپها جاییست که سرمایه را در هر مرحله باید به تناسب توسعه کار افزایش دهند. این در حالی است که روند پیدا کردن بازار زمانبر است و دقیقا در همین نقطه، سرعت مهمترین نقش را دارد. شما اگر سریعتر بتوانید جنس را کامل کنید، موفقتر هستید، زیرا میتوانید از رقیبهایتان جلو بزنید و نیاز به سرمایه کمتری برای عبور از دره مرگ دارید.
جذب سرمایه اولیه برای یک استارتاپ از آن رو دشوار است که شما یک جنس آماده برای فروش ندارید و تنها با طرحی که روی یک کاغذ نوشته شده، باید سرمایه گذار را مجاب به پرداخت پول کنید.
گرچه بی رقیب بودن شرکتهای استارتاپی در ایران یک امتیاز محسوب میشود، اما ایراداتی هم دارد و آن این است که هیچ شناختی نسبت به روال کار این کسب و کار نوپا وجود ندارد و حتی اطلاعات شرکتهای شتابدهنده محدودی که در این حوزه سرمایه گذاری میکنند نیز زیاد نیست. از طرفی تا به حال نمونه واقعی ورود یک استارتاپ به بورس را در ایران نداشتهایم و سرمایه گذار هر چند روی کاغذ شاهد بالا رفتن قیمت سهام خود است، اما هیچ خروجی واقعی نمیبیند.
اپیزود سوم؛
استارتاپ از آنجایی شروع میشود که چند دوست و همکار دور هم در یک اتاقی جمع میشوند و یک طرح را به یک برنامه قابل اجرا میرسانند. اما استارتاپ همیشه یک استارتاپ نمیماند و زمانی که طرح به توسعه رسید، تبدیل به یک تجارت و یک برند میشود. بنابراین انتخاب بازار و جنس، فاکتورهای مختلفی را دارد.
مهمترین چیزی که همیشه بر آن تاکید می کنیم اینست که شما طرح خود را در مقیاس 10 برابری ببینید. به طوری که با تبدیل یک کسب و کار سنتی به کسب و کار اینترنتی شما 10 برابر پیشرفت در کار خود داشته باشید. پس از آن است که در عمل باید بتوانید خیلی سریع با تیمی که دارید و فیدبکی که جمع می کنید، جنس را نسبت به بازار و فیدبک مشتری بسازید. برعکس این اتفاق در شرکتهای سنتی اتفاق میافتد. به طوری که مدیر یک شرکت، جنسی را انتخاب می کند و روانه بازار میکند، اما در استارتاپ بازار به شما می گوید جنس شما باید چطور باشد.
اپیزود چهارم؛
بعد از اینکه جنس اولیه استارتاپ آماده شد، مرحله برندسازی آغاز میشود. موفقیت یک استارتاپ در خدمات دهی مناسب است. جایی که شما باید بهترین خدمات را برای تایید از سوی مردم ارائه دهید. مراحل این بخش از جلب توجه با تبلیغات گسترده محیطی، بهره گیری از سلبریتیها، استفاده از فضای مجازی و بازاریابی نفر به نفر آغاز می شود و پس از آن با ترغیب، ایجاد اشتیاق و عمل ادامه پیدا میکند. در صورتی که یک استارتاپ بتواند همه این مراحل را با موفقیت طی کند، قطعا به سرعت تبدیل به یک شرکت جا افتاده خواهد شد و جای خود را در جامعه باز می کند.
در این میان نقش رسانهها در فرهنگسازی و امید بخشی به جامعه بسیار پررنگ است. این رسانه ها هستند که با آگاهی رسانی به جامعه میتوانند تعریف درستی از این کسب و کار نو را ارائه کنند تا آدمهای با انگیزه و خلاق که به دنبال پیشرفت هستند، راهشان را پیدا کنند. اگرچه استارتاپها سرمایه اندکی برای شروع نیاز دارند تا به رشد تصاعدی و اشتغالزایی بالا برسند، اما لازمه تحقق این کسب و کار، آگاهی بخشی است. این در حالی است که هر سال هزاران دانش آموخته وارد بازار کار میشوند و دولت برای ایجاد هر شغل نیاز به سرمایه 40 تا 150 میلیون تومانی دارد و تنها، ملحق شدن به دنیای دیجیتال پاسخگوی جمعیت میلیونی افراد بیکار است.»