کوله پشتی سال 94
ابتدای هر سال زمان مناسبی است برای چک کردن کوله پشتی...
قبل از این که این مطلب را بنویسم رفتم و کولهپشتی سال گذشتهام را مرور کردم برای این که بفهمم چقدر آن چیزهایی که با خودم آوردهام به کارم آمده است. برای بخشی از آن ها خوشحالم چون فکر میکنم که انتخاب درستی بوده و برای بخشی دیگر هم میتوانسته بهتر باشد؛ اما کوله پشتی برای سال ۹۴:
چه چیزهایی را با خودم به سال جدید می برم؟
عدم قطعیت
بدون شک یکی از برداشتهای امسال ام وجود عدم قطعیت در زندگی است. سال را با یک برنامه شروع میکنی، اما در پایان میبینی در مسیر اتفاقاتی افتاده که برنامه ی تو را تحت تاثیر قرار داده است. این که زندگی پیش بینی پذیر نیست و پیچیده است و برنامه ریزی و پیش بینی تنها راه حل مواجهه با پیچیدگی نیست. برای مواجه شدن با پیچیدگیهای زندگی باید انعطافپذیر بود.
نغمه غم انگیز
در سریال خانه سبز صحبت از نغمه غم انگیز آدم ها می شود. این که هرکسی یک نغمه غم انگیزی دارد. من این نغمه را با خودم به سال جدید می آورم. شاید باید برای سال جدید فقط خوبی ها را با خود آورد، اما این نغمه غم انگیز چیز بدی نیست. باعث می شود یادم باشد در زندگی ام چگونه بودهام. باعث میشود ببینم خطاهایم کجا بوده و چطور نغمه غم انگیز خودم را شنیده ام. نغمه غم انگیزم را با خودم میآورم که یادم باشد تنهایی درد دارد. نغمه غم انگیزم را با خودم می آورم که لذت شادی را بیش تر درک کنم.
جسارت تصمیم
در زندگی مواقعی هست که باید تصمیم بگیری و خودت را پرت کنی به دل نتایج تصمیم. بزرگ ترین تصمیم های زندگی ام را در سال گذشته گرفته ام و پریده ام وسط ماجرا. ترس از تغییر همواره مانع تصمیمگیری است. ترس ناآگاهی و "نمیدانم چه میشودها" نمیگذارد که تصمیم بگیری. برای تصمیمگیری نیازی نیست در یک لحظه انتخاب کنی. جسارت تصمیم گرفتن با آرامش و صبر به دست میآید. تصمیم جسورانه ناشی از تعمق و تأمل است. جسارت تصمیم گیری را با خودم به سال جدید میآورم زیرا میدانم در ادامه تصمیم های گذشتهام باید تصمیم های تازه ای بگیرم.
ناکامل بودن
وقتی قرار است کامل باشی میشوی مثل یک گلدان شکستنی که زیباست اما بسیار شکننده. این را از قبل میدانستم و کماکان با خودم حمل میکنم که قرار نیست کامل باشم. قرار نیست در همهی جنبههای کار و زندگی موفق باشم. قرار است آدم ناکاملی باشم که برای بهتر شدن تلاش میکند. قرار نیست همهی آدمها از بودن در کنارم خوشحال باشند و قرار نیست من بتوانم همهی آدمها را خوشحال کنم اما برای خوشحال بودن آدمها تلاش میکنم. به خودم حق میدهم که خطا کنم اما حق نمیدهم که برای بهبود تلاش نکنم. وقتی میخواهی کامل باشی، بار سنگینی را حمل میکنی که به تو فرصت و جرأت حرکت نمیدهد، اما ناکاملی سبک ات میکند. به تو جرأت تجربه کردن و پیش رفتن می دهد.
لبخند
این یکی برایم سخت تر از بقیه است. در بیش تر مواقع که درگیر کار هستم فراموش میکنم که لبخند بزنم. طبیعی است که همیشه نمیشود لبخند زد، اما میخواهم لبخند در کوله ام بگذارم و بیش تر لبخند بزنم و تمرین کنم که این لبخند صرفاً تغییری در عضلات صورت نباشد، بلکه ریشه در عمق دل داشته باشد و بی شک این نیازمند آرامش درونی بیش تری هم هست.
چه چیزهایی را از کولهام خارج میکنم؟
خاطرات گذشته
نمی توانم بگویم که خاطرات را میشود از کوله خارج کرد. در واقع خاطرات یک جورهایی به کوله ی هرکدام از ما دوخته شدهاند، اما زندگی عجیب است. گاهی گذران زمان در خاطرات خوش گذشته دست و پایت را برای ادامه زندگی میبندد. باید بخشی از این خاطراتم را بیاویزم به دیوار این مقطع از زندگی و از آن ها عبور کنم و پیش بروم.
قضاوت کنندگان
آدم هایی اطراف ام بوده اند که بی رحمانه قضاوت کردهاند و فرصتی برای گفتگو نگذاشته اند. بدون شک آن ها را با خودم به سال جدید نمیبرم. اگر چه هر چالش انسانی برایم دردناک است، اما در سال گذشته بیش تر یاد گرفتم که روبرو شدن با این چالشها بخشی از واقعیت زندگی است و باید از عدهای عبور کرد. اطرافت همواره کسانی هستند که زبان شان تیز است و فکرشان محدود به شنیده هایشان. از این گروه عبور میکنم و میدانم که باز هم سر راه خودم قرار میگیرند. از این گروه تشکر میکنم که به من گفتند مورد قضاوت واقع شدن چقدر دردناک است. تشکر میکنم که چشم هایم را بیش تر باز کردند که مراقب زبان، گوش و فکرم باشم.
چه ویژگیهایی باید در من تقویت شود؟
فکر میکنم امسال باید بیش تر اولویت های کار و زندگی را در ذهن ام منظم کنم. باید بتوانم بهتر پاسخگو باشم. کم تر آنجاهایی که به خودم میگویم حوصله ندارم را بشنوم و این یعنی جدیت را باز هم در خودم تقویت کنم. شاید یکی از بزرگ ترین درسهایی که در سال ۹۳ گرفتم این بود که باید گفتگو کرد، حتی اگر این گفتگو دردناک باشد. همیشه از کودکی کم حرف بودم و در بسیاری از مواقع سکوت کردهام. سال ۹۳ به من نشان داد که سکوت بی جا چطور ممکن است جریان زندگی ام را به هم بریزد. برای سال ۹۴ میخواهم که بیش تر با آدمهای مهمِ زندگی ام گفتگو کنم.
پینوشت: به سالهای گذشته که نگاه میکنم، میبینم که هر از گاهی با چالشی روبرو شدهام که با خودم گفتهام از این سختتر نمی شود، اما هرچقدر زمان طی شده، چالشهای گذشته در چشمم کوچک شدهاند و چالشهای بزرگ تری سر راهم قرار گرفته اند. برای این روند هم خوشحالم و هم ناراحت. خوشحالم چون همین چالشها باعث شده درک جدیدی نسبت به دنیا و زندگی پیدا کنم و ناراحتم زیرا گاهی احساس خستگی میکنم. در هر صورت هرچه که هست به قول دوست عزیزی به شروع هر سال که میرسیم، امیدوارتر میشویم. خوشحالم که هنوز به آینده امیدوارم.
اگر فکر می کنید این مطلب ارتباطی با بازاریابی شبکه ای ( همان نتورک خودمان ) نداشت، بخوان، دوباره...
مستر نتورک (با تشکر از امیر مهرانی)