در حال حاضر بسیاری از سازمانها و شرکتها تمایل شدید به ایجاد فرهنگ نوآوری برای تشویق كاركنان به ریسكپذیری و دستیابی به موفقیتهای بزرگ در ارائه محصولات و خدمات دارند اما پرسش مهم آن است كه برای ساختن چنین فرهنگی دقیقا چه اقداماتی باید از سوی رهبران ارشد سازمان انجام گیرد تا ضریب موفقیت حداكثر داشته باشند.نكته قابل توجه آن است كه اغلب رهبران به جای سازماندهی و برنامهریزی تغییراتی برای رسیدن به تصویر بزرگ(big picture) فقط به آن فكر میکنند! اما فرهنگ، تاثیر خالصی از رفتارهای مشترك است. بنابراین بروز رفتارهای نوآورانه در سازمان باید در اولویت اول قرار گیرد. شما میتوانید فرهنگ سازمان را تنها با رفتارهایی مناسب به فرهنگی نوآورانه تبدیل كنید و برای این كار راه دیگری پیش رو ندارید!برای ایجاد فرهنگ نوآوری، شرکتها باید در چند رفتار مهم خود تمركز داشته باشند. چند رفتار كوچك و البته پراهمیت كه توجه به آنها تاثیر مستقیم بر تعداد قابل توجهی از كاركنان خواهد گذاشت و در هر سازمانی كه موضوع نوآوری یك دغدغه جدی باشد، تقویت این رفتارها میتواند به جهش سازمان در این زمینه كمك كند.
رفتار1: موضوع مشاركت را در سراسر سازمان ایجاد، تقویت و همهگیر كنید. نوآوری شباهت زیادی به ورزشهای تیمی دارد و در تمام سازمان نیازمند مشاركت و همكاری عالی در بین واحدهای درونسازمانی و حتی شركا و ذینفعان بیرونی سازمان است. یافتن بهترین منابع در داخل و خارج از سازمان و استفاده بهینه از آنها، مشخصه مهمی از ایجاد فرهنگ موفق نوآوری است. در داخل، برای یافتن بهترین راهحلها، باید بتوانید بهطور گسترده در سراسر سازمان از تجربه و تخصص افراد به میزان حداكثر بهرهبرداری كنید. این اتفاق نمیافتد مگر آنكه كاركنان شما به جای فعالیتهای انفرادی، بهصورت گروهی و مشاركتی با هم همكاری كنند. همكاریهای بیرون از سازمان نیز به همان اندازه مهم است، چراكه خارج از شركت به اندازه بینهایت استعداد قابل استفاده وجود دارد. اگر بتوانید فقط از بخش اندكی از این استعدادها بهرهبرداری كنید، مزیت رقابتی قابل توجهی نسبت به دیگر رقبای خود بهدست خواهید آورد. معمولا بهترین محصولات و خدمات با استفاده از نظرات این گروه (بهویژه مشتریان) بهدست میآید.
رفتار 2: بهطور مستمر روحیه كارآفرینی و انگیزه را در سازمان اندازهگیری كنید. از نشانههای وجود روحیه كارآفرینی در سازمانهای بزرگ، مجموعهای از تواناییها مانند كانالهای ارتباطی قوی، برند و هوشیاری نسبت به وضعیت بازار و كسبوكار است. برای ایجاد فرهنگ نوآوری نیاز است بهطور مستمر تلاشهای نوآورانه خود را اندازهگیری کنید و مورد بازنگری قرار دهید. یكی از شاخصهای مهم اندازهگیری، درصد كاركنان آموزشدیده در فرآیندهای نوآوری و همچنین وضعیت مشاركت در سازمان از نظر تعداد و اهمیت در درون سازمان است. اندازهگیری وضعیت فرآیندهای نوآوری نیز یكی دیگر از اقداماتی است كه باید مورد توجه قرار گیرد. آیا ایدهها و پیشنهادهای كاركنان از كانال مناسبی مورد بررسی قرار میگیرند؟ آیا تجاریسازی ایدهها و پیشنهادها از سرعت مناسبی در سازمان برخوردار است؟
و در نهایت آخرین شاخصی كه اغلب مدیران از ابتدا فقط به آن فكر میکنند، درآمد حاصل از محصولات جدید، سود حاصله و تاثیر اقدامات نوآورانه بر نام تجاری سازمان است. اما موضوع انگیزه نیز نیروی محرك بزرگی برای كاركنان است. شما نیاز دارید افراد نوآور در سازمان خود را بهطور دقیق شناسایی كنید. ممكن است كه در خفا به این افراد برای اقدامات نوآورانهشان پاداش بزرگی بدهید، اما هیچكس این اقدام را نمیبیند. بهتر است براساس میزان مشاركت، همكاری و موفقیت در نوآوری به افراد توجه كنید و در حضور دیگران از ایشان قدردانی كنید. این رفتار، نمایانگر تعهد مدیریتی شما به موضوع نوآوری است.
رفتار 3: بر سرعت و چابكی تاكید كنید. بهترین نوآوریها زمانی اتفاق میافتند كه افراد در سرعت، چابكی و تحرك باشند. البته این به معنای شتابزدگی و بیدقتی در نوآوری نیست. نوآوری به تركیبی از گردآوری دادهها در لحظه و تصمیمگیری هوشمندانه درباره سرمایهگذاری یا تغییر مسیر درباره موضوع مورد بررسی نیاز دارد. به نظر میرسد آغازگرهای موفق به خوبی از اهمیت این موضوع آگاهی دارند و چالاكی اغلب به آنها كمك میکند بتوانند نتایج بسیار بزرگتری نسبت به منابع در اختیار خود به دست آورند. برای سازمانهای بزرگ، شناسایی روشهایی برای بالا بردن سرعت و چالاكی برای تجاریسازی ایدههای نوآورانه به همین دلیل بسیار حائز اهمیت است.
رفتار4: مثل یك سرمایهگذار فكر كنید. سرمایهگذاران حرفهای بر ایدههای بزرگی تمركز میکنند كه با وجود مخاطره منجر به ارزش و بازگشت سرمایه شود. شما نیز باید در سازمان دقیقا به همین شیوه عمل كنید. وقتی ایده جدیدی مطرح میشود، اگر وجه تمایز جدی در آن احساس میکنید، وقت بگذارید و وارد جزئیات آن شوید. اگر ایده ارائهشده با اهمیت و بزرگ نیست، بررسی آن را به ردههای پایینتر سازمان واگذار كنید و به دنبال ایدههای بزرگ برای نوآوری در سازمان باشید.
رفتار 5: میان عملكرد روزمره و نوآوری تعادل ایجاد كنید. ذهنیت مدیران ارشد در اغلب شرکتهای بزرگ آن است كه نوآوری را مخل عملكرد روزمره كاركنان میدانند. غافل از اینكه نوآوری باید بخشی از انتظارات مدیران از كاركنان بهعنوان عملكرد روزانه باشد. نتایج یک نظرسنجی كه بهتازگی از سوی موسسه PwC انجام شده، نشان میدهد 64درصد از مدیران عامل شرکتها معتقدند نوآوری به همان اندازه فعالیتهای روزانه مهم و قابل توجه است. این بدیهی است كه نه شما و نه هیچ شخص و سازمان دیگری آماده تغییر رفتار در یك روز نیست. اما سازمانهایی كه برای فرهنگ نوآوری وقت و انرژی اختصاص میدهند و رهبران آنها نقش خود را برای ایجاد این فرهنگ به خوبی ایفا میکنند، خیلی زودتر از دیگران به نتیجه مطلوب میرسند.
مرجع: روزنامه دنیای اقتصاد