آزاده داننده یکی از نمونه های مثالی زنان خودساخته این سرزمین است که در عرصه کامپیوتر و IT خوش درخشید . وی با تحصیلات تا مقطع لیسانس مهندسی و علوم کامپیوتر در گروه کالایی ارتباطات و فناوری اطلاعات فعالیت می کند و مدیرعامل شرکت فناوران اطلاعات بهاران است که در سال ۱۳۸۳ تاسیس شده و یک مجموعه موفق و شناخته شده در این حوزه است. داننده عضو هیات مدیره سازمان نظام صنفی رایانه ای استان تهران، عضو شورای مرکزی سازمان نظام صنفی رایانه ای کشور و عضو انجمن زنان کارآفرین است و محیط کاری مجموعه ای که مدیریت می کند کاملا زنانه و موفق است.
در ادامه جهت آشنایی بیشتر با این بانوی فرهیخته پایگاه خبری ایرانیان موفق، گفتگویی با ایشان ترتیب داده است که نظر شما را به آن جلب می داریم:
خانم داننده لطف میکنید یک بیوگرافی از خودتان برای ما بگویید؟
من در سال ۱۳۳۸در تهران متولد شدم. در دانشگاه شیراز در مقطع لیسانس در رشته مهندسی کامپیوتر درس خواندم و از سال ۱۳۶۴ مشغول به کار هستم. حدوداً ۸ سالی را در یک شرکت دادهپردازی کار میکردم و بعد از آن از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۸۳ در جاهای مختلف به عنوان مشاور و کارشناس و به عنوان مدیر پروژه مشغول بودم.
در اواخر سال ۱۳۸۳ ما به فکر شرکت فنآوران اطلاعات بهاران که از قبل تأسیس شده بود افتادیم و زمانی که ما به شرکت ملحق شدیم، یکسالی بود که از فعالیت شان میگذشت. از اول فروردین ۱۳۸۴ ما با شرکت بهاران با یک تیم از همکاران قدیمی مشغول به کار شدیم و الان ۱۰سال است که در حوزۀ IT در اینجا مشغول فعالیتهای مشاورهای مدیریت هستیم.
این مسیر موفقیت را چگونه طی کردید و برخوردتان با موانع چگونه بود؟
من همیشه خیلی سخت کار میکردم و در دورانی که در جاهای مختلف مشغول و کارمند بودم همیشه نسبت به کمیت و کیفیت کارم خیلی حساسیت داشتم. همیشه سعی میکردم خوب، درست و با مسئولیت با کارم برخورد کنم و درنتیجه همیشه آدم پرکاری بودم. کار ما بسیار کار دانش برداری است و اگر مطالعات و اطلاعات تان به روز و کافی نباشد خیلی زود دانش و اطلاعات تان از مد میافتد و دیگر کاربردی ندارد، بنابراین سعی میکردم همیشه به دنبال دانش مرتبط با کارم باشم.
در مورد موانع باید بگویم واقعیتش این است که شرایط در کشور ما برای کسی که بخواهد کار انجام بدهد محیاست، میدانید که قوانین ما زن و مرد نمیشناسد هرکسی میتواند کسب و کاری را شروع کند، من فکر میکنم بزرگترین مانعی که ممکن است در راه پیشرفت ما زنها باشد بیشتر خودمان و فرهنگمان است نه دیگران، مردی نیست که جلوی ما را بگیرد و بگوید نه تو نباید بروی جلو... ما مطابق با ظرفیتمان میتوانیم جلو برویم.
فعالیتهایی که تا امروز داشتید!
من فعالیتهای اجتماعی زیادی داشتم و دارم، در تشکلهای مختلف از جمله تشکل حوزۀ زنان و تشکلهای حرفهای در حوزۀ IT و مربوط به کار خودمان من حضور و فعالیت زیادی داشتم. به طور مثال رئیس هیئت مدیره بودم و کارهایی در این حد... و در کنار همه اینها فعالیتهای اجتماعی هم میکردم.
از نظر شما در جامعۀ امروزی، زنان چه محدودیتها و موانعی بر سر راهشان برای پیشرفت در هر زمینهای وجود دارد؟
به لحاظ فرهنگی همۀ ما چه خود من و چه شما و سایر جوانان نسبت به زنان همین درک را داریم! به عنوان مثال در بانک وقتی برای گرفتن تسهیلات اقدام میکنیم به یک شکل دیگر نگاهت میکنند از ما ضامن و طرح و ... میخواهند ولی کسی نمیگوید چون زن هستید به شما تسهیلات نمیدهیم، این چیزها بیشتر یک فرهنگ است تا عقاید شخصی!
ما زنها دوست داریم همیشه تحت حمایت و مواظبت باشیم و اینطور هم نیست که جلوی زنی را برای انجام کاری بگیرند، ولی مسائل فرهنگی است که در جلوی راه ما باعث مسأله شده است و اینکه خودمان هم باور نداریم که یک زن به اندازۀ یک مرد توانمندی دارد.
بنابراین با توجه به هر چیزی ما احتیاج به ظرفیتسازی و آموزش در خانمها داریم و احتیاج به این داریم که زنها فارغ از مسائل جنسیتی و بدون فکر کردن به جنسیت، بتوانیم کاری را انجام بدهیم. وقتی خودمان میخواهیم از ما حمایت بشود، به ما توجه بشود و این نابرابری رو طلب میکنیم پس چرا دیگر شکایت میکنیم!؟ بنابراین، این مسأله یک جنبۀ فرهنگی دارد و فکر میکنم اگر قرار است اتفاقی متفاوت بیافتد باید سخت کار کرد و بپذیریم که با سختیها و ناملایمت و ناهمواریهای کار باید برخورد جدی و کسب و کاری داشته باشیم.
در تربیت فرزندان و نسل جوانمان باید به این همه مظلوم نمایی و اینکه چون ما زن هستیم به ما ظلم شده پایان دهیم. ما باید خودمان از یک جایی شروع کنیم و خودمان را نشان بدهیم و بعد اگر دیدیم نشد بعد شاکی باشیم! ما الان شاهد هستیم که در خیلی از سطوح، زنان کار میکنند و اینکه زنان یک سری ویژگیها دارند که متناسب با آن خودشان را با کار و محیط تطبیق میدهند.
زنان ویژگیهایی دارند مثلاً ریسکپذیری کمتر و دقت بیشتر است و عموماً اهل فساد نیستند. وجود این ویژگیها و با توجه به شرایط فیزیکی بانوان، ظرفیتهای روحی و روانی آنها، نشان میدهد که برای چه کارهایی مناسب هستند.
وقتی ما کسب و کارهای زنان را نگاه میکنیم عموماً در مقایسه با مردان کسب و کارهای کوچکتری هستند به همان دلایلی که خدمتتان عرض کردم و بخصوص اینکه ما الگوهای متناسب و خوبی نداریم و این الگو نداشتن است که برای ما مسأله ایجاد کرده است و وقتی هیچ حمایت و خدمات اجتماعی وجود نداشته باشد ما به عنوان یک زن شاغل نمیدانیم چگونه با مسائل خانوادگی و یک سری مسائل از قبیل نگهداری فرزند و بحث زمانبندی و ... برخورد کنیم! بخاطر همین مسائل، زنان محدودتر هستند و مجبور میشوند بین خانواده و کار یک کدام رو انتخاب کنند که این کار اشتباهی است. باید یک مسیری را رفت که هردوی اینها را با هم داشته باشیم درغیراین صورت تعادل و توازن نداریم. در کار، ما خیلی از خانمها را میبینیم که اینگونه مشکلات و مسائل را دارند. خود من در طی دوران کارم از این مسائل داشتم که اگر حمایت و کمکهای خانوادهام نبود من الان در این جایگاه نبودم و مجبور به صرف نظر از خیلی کارها میشدم. واقعاً باید از زنان و کار زنان حمایت اصولی شود و امکاناتش فراهم شود. زنان میتوانند هم ازدواج کنند، هم بچه دار شوند و هم کار کنند و هیچگاه با این نقطه مواجه نشوند که بین کار و زندگی یکی را انتخاب کنند.
الان درمیان زوجهای جوان مسألهای به وجود آمده که چون کار میکنند بچهدار نمیشوند و میگویند اگر بچهدار بشوم این منبع درآمدم از بین میرود و این پیچیدگیها در این زمان بسیار شایع شده است! در راستای این مساله شخص برای از دست ندادن شغل و منبع درآمدش بچهدار نمیشود و وقتی زنی بچهدار نمیشود، بسیاری از زوایای شخصیتیاش تکمیل نمیشود و بعدها با خودش فکر میکند که چرا من بچهدار نشدم و در سنین بالا باردار میشوند که امکان بارداری ناقص وجود دارد چون هر چیزی را از طبیعت و ذاتش دور کنید مشکل پیدا میکند.
میبایست در سنی که سلامت خود و فرزندش تضمین شده است این حس رو تجربه کند. بنابراین آنچه که موانع حضور زنان برای کار کردن و برای فعالیت اجتماعیشان در جامعه است نباید با نقشی که طبیعت برای زن قائل شده در تضاد باشد اگر این تضاد وجود داشته باشد مانع اصلی آن است. مادری که ارتباطات اجتماعی دارد و به مسائل روز جامعه آگاه است حتماً فرزند بهتری را تربیت میکند. من هم موافق نیستم که زنی در منزل بماند چون کسی که در خانه نشسته است باید خیلی توجیه شده باشد و حتماً باید ارتباطات اجتماعیاش را حفظ کند و با جامعه تماس داشته باشد چون درغیر این صورت نمیتواند زندگی خانوادگیاش را درست اداره کند.
حامی و پشتیبان اصلی شما در این مسیر چه کسی بوده و هست؟
همسرم بزرگترین پشتیبان و همراه من بوده است.
در زندگیایی که زن و مرد در مورد مسیر زندگیشان تفاهم نداشته باشند و یکدیگر را پشتیبانی و حمایت نکنند، این زندگی جهنم میشود. من هنوز هم تا به این سن و سال اگر کاری را انجام میدهم با کمک و پشتیبانی همسرم است.
برنامۀ زندگی زن و مرد یک برنامۀ خانوادگی است نه برنامۀ انفرادی.
الگوی شما چه کسی بوده است؟
الان دغدغۀ دختران جوان ما شاید نداشتن الگوی مناسب و نداشتن اعتمادبهنفس باشد. وقتی با خانمهایی که استاد دانشگاه هستند صحبت میکنیم میگویند که وقتی در کلاسها دختران و پسران هستند، دخترها خیلی اعتمادبهنفس پایینتری دارند نسبت به زمانیکه در کلاسها فقط دختران حضور دارند. در حضور استاد مرد نیز به همین صورت اعتمادبهنفس پایینتری دارند. این نوع موضوعات است که به دلیل تغییراتی که در جامعه به وجود آمده دختران ما نتوانستن الگوی مناسبی داشته باشند و نداشتن این الگو در زندگی باعث سردرگمی میشود و اینکه نمیدانند چه کاری باید انجام بدهند و مسیرهایی که میروند شاید مسیرهای درستی نباشد.
در جهانی که همه چیز دائماً درحال تغییر است، بیم و ترس همگان از آینده است و اینکه نمیدانند درآینده چه اتفاقاتی قراراست رخ دهد و چیزی که همۀ ما امروزه نیازمند آن هستیم این است که ظرفیت داشته باشیم و توانمند باشیم و بتوانیم خودمان را انطباق بدهیم و در مقابل تغییرات پیرامون خودمان انعطافپذیر باشیم.
همسر من خیلی با من همراه بودند و من همیشه فکر میکردم در این مورد شانس آوردهام ولی خب دقت و تلاش خودم را هم کردم که با معیاری درست انتخاب کنم. تفکیک دخترها و پسرها از بچگی باعث شده که ما نسبت به جنس مخالفمان شناخت کافی نداشته باشیم، منتهی اگر در خانوادههایمان این شرایط وجود داشته باشد ارتباطمان با خواهر و برادرمان و سایر دختر و پسرهای فامیل فراهم باشد که در جامعه همچین شرایطی فراهم نیست مثلاً در سن ۱۸ سالگی وارد دانشگاه میشویم و اولین تماسمان با همکلاسیمان را در این سن تجربه میکنیم که خیلی دیر است.
اگر ما این شناخت را در دورانی مناسب کشف نکنیم هیچگاه همسرمان را نمیتوانیم درک کنیم این عدم آگاهی در هر دو گروه دختر و پسر وجود دارد ولی خب پسران ما در جامعه جدا از قید و بندهایی که برای ما میگذارند ممکن است آزادیهایی داشته باشند که با جنس مخالف آشنا شوند که همۀ دختران ما این مسأله را ندارند که ای کاش داشتند. تفکر اشتباهی است مبنی بر اینکه اگر نزدیک هم باشید سوءاستفاده میکنید! کاش این مسأله طور دیگری پیش آید که وقتی ما وارد جامعه میشویم، مجهز و آگاه باشیم.
الان نسل جدید آگاهیشان خیلی بیشتر است ولی خب باید فهمید آگاهی و درک درستی دارند یا خیر؟ چون در شرایط عادی این آگاهی را کسب نمیکنند یعنی ممکن است از طریق شبکههای مجازی به روش نادرست و در زمان نامناسب و نابهنگام و به شکل نامناسب این دادهها و آگاهیها را کسب کنند که ممکن است منجر به آگهی درست نشود.
منبع: مجله راه موفقیت
* انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «ماهنامه کارآفرین ناب» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.