درگذشته کارآفرینی را جزء کارهای مردانه میدانستند اما زمانه تغییر کرده است و زنان نیز وارد این عرصه شدهاند: با توجه به دادههای انجمن ملی زنان صاحبان کسبوکار ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۵، زنان، مالکیت بیش از ۹ میلیون شرکت را دارند و حدود ۸ میلیون نفر را مدیریت میکنند. سهم زنان، تولید و فروش ۱.۵ تریلیون دلار در سال است.
باوجود اینکه تعداد زنان کارآفرین رو به افزایش است، هنوز هم تعداد زیادی از آنها برای جذب سرمایه و پیداکردن منتور با چالش روبرو هستند.
اگرچه زنان زیادی کارآفرینی میکنند، اما اغلب آنها با چالشهایی مواجه میشوند که معمولا برای همتایان مرد آنها وجود ندارد. اینها بعضی از چالشهای کلیدیای هستند کارآفرینان زن با آنها مواجه هستند:
۱) انتظارات اجتماعی
بیشتر زنان صاحب کسبوکار که در رویدادهای شبکهسازی شرکت کردهاند، با چالشهای پذیرفته شدن مواجه بودهاند. بحث کسبوکاری زنان کارآفرین با مدیران درجه اول مرد میتواند دلسردکننده باشد. در این نوع وضعیت، زنان ممکن است این احساس را داشته باشند که برای پذیرفته شدن نیازمند نگرش کلیشهای «مردانه» برای کسبوکار هستند:
رقابتی، تهاجمی و گاهی اوقات بیشازحد خشن.
اما زنانی که مدیران اجرایی موفقی هستند بر این باورند که:
«خودتان بمانید و روش متناسب خودتان را پیدا کنید»
«خودت باش و به کسی که هستی اعتماد داشته باش. شما آن شخصی خواهید شد که با سختکوشی و پشتکار به آن میرسید و درنهایت و مهمتر از آن این است که واقعا خودتان باشید. خودتان را با ایده و ذهنیت یک «مرد» درباره اینکه یک رهبر باید چگونه باشد، وفق ندهید.»
۲ـ دسترسی محدود به سرمایه
درست است که همه استارتآپها برای شروع کسبوکارشان به دنبال سرمایهگذار نمیگردند، اما آنهایی که ناچارند این کار را انجام بدهند حتما میدانند که متقاعد کردن سرمایهگذاران تا چه اندازه سخت است. در این میان، جذب سرمایه برای کسبوکارهایی که تحت مالکیت زنان قرار دارند دشوارتر است. طبق گزارش کالج بابسون (۲۰۱۴)، کمتر از ۳ درصد شرکتهایی که با سرمایه مخاطره پذیر راهاندازی میشوند، تحت مدیریت زنان اداره میشوند.
سرمایهگذاران مخاطره پذیر بیشتر تمایل دارند روی استارتآپهایی سرمایهگذاری کنند که صاحبان آنها از جنس خودشان هستند. برای مثال، سرمایهگذاری که در دانشگاه استنفورد تحصیلکرده تمایل دارد از کسبوکاری حمایت کند که مالکش، دانشجوی استنفورد بوده است. این بدین معناست که اگر مدیر یک شرکت سرمایهگذاری، خانم باشد، بیشتر احتمال دارد که روی استارتآپهای تحت مدیریت خانمها سرمایهگذاری کند؛ اما بر اساس گزارش بابسون، این مسئله تنها برای ۶ درصد شرکتهای امریکایی صادق است. کارتر در این رابطه به زنانی که به دنبال سرمایهگذار هستند توصیه میکند تا با استفاده از تیم منحصربهفرد و طرح کسبوکار چشمگیر خود، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنند.
به گفته کارتر، سرمایهگذاران معمولا به دنبال کسبوکارهایی هستند که میتوانند ارزش سرمایه آنها را به بیش از ۱ میلیارد دلار برسانند. او میگوید: «به این فکر کنید که چگونه میتوانید این کار را انجام دهید. اگر در تیم خود، کارشناسانی را دارید که بتوانند عملیات کسبوکار را بهخوبی اجرا کنند، سرمایهگذاران به آنها اعتماد خواهند کرد. همچنین باید تناسب بین محصول و بازار را هم در نظر داشته باشید.»
یک راهحل دیگر این است که تلاش کنیم زنان سرمایهگذار بیشتری را تشویق کنیم تا از یکدیگر حمایت کنند. نهتنها باید به دنبال تشویق و الهامبخشیدن به زنان سرمایهگذار بود، بلکه باید از طریق برگزاری کارگاههای آموزش استراتژیک و سرمایهگذاری، زنان کارآفرین را حمایت و هدایت کرد.
۳ـ فضای رقابت مردانه
بیشتر افراد تصور میکنند که مردان بر همه حوزهها غلبه کردهاند. این مساله زمانی چالشبرانگیزتر میشود که خانمی مجبور باشد به آقایانی دستور بدهد که تمایلی به دستور گرفتن ندارند. آلیسون گاترمن، مدیرعامل و رئیس شرکت Jelmar در همان روزهای اول زندگی حرفهایاش، متوجه این مساله شد.
او درباره این موضوع میگوید: «برای من که زنی کارآفرین بودم و در صنعتی کار میکردم که عمدتا توسط آقایان اداره میشد، جلب احترام چالش بزرگی بود.» زمانی که آلیسون بهتازگی کارش را در Jelmar آغاز کرده بود، فقط ۲۵ سال داشت و باید مدیریت مردانی را بر عهده میگرفت که حدودا ۴۰ ساله بودند. «آنها از من بسیار باتجربهتر بودند و اغلب ایدههای جدید من را در مورد بازاریابی و فروش، بیاهمیت میدانستند و بعضی از آنها هم تصور میکردند که من بهاندازهی آنها انگیزه ندارم تا ساعات طولانی را تلاش کنم و زحمت بکشم.»
گاترمن میگوید: بارها شنیده است که اطرافیانش میگویند او دختر رئیس است و اینکه به برکت خوشنامی پدر و پدربزرگش که مالکان قبلی آنجا بودند در این جایگاه قرار گرفته است. او میگوید: «من بسیار مشتاق بودم تا برای خودم شهرت و خوشنامی ایجاد کنم و خود را بهعنوان یک مدیر سختکوش و قابلاحترام اثبات کنم. برای غلبه بر این مشکلات، باید یاد میگرفتم که چطور اعتمادبهنفسم را تقویت کنم، بر افکار منفی که در سر داشتم غلبه و به قول خودم «سطل زبالهی ذهنی»ام را تخلیه کنم.»
گاترمن «سطل زبالهی ذهنی» را اینطور تعریف میکند: تمام دیدگاههای منفی انسان درباره خودش که به مغزش راه پیدا میکند و احتمال دارد از دیگران سرچشمه گرفته باشد.
این دیدگاههای منفی بر سر راه دستیابی کامل شما به تواناییهایتان، قرار میگیرند. یکی از بهترین کارهایی که میتوان برای غلبه بر این مشکل انجام داد، پیوستن به گروههای مختلف متشکل از زنان کارآفرین است. اعضای این گروهها به یکدیگر مشاوره، راهنمایی و انگیزه میدهند و کمک میکنند یک زن کارآفرین بتواند قابلیتها و موفقیتهای خود را به شکلی واقعگرایانه ارزیابی و با استفاده از تجربیات و دیدگاههای دیگران رشد کند.
۴ـ پذیرش و بها دادن به موفقیتهای خود
به دختران جوان یاد میدهند تا سازگار و اجتماعی رفتار کنند و این موضوع ممکن است باعث شود آنها بهطور ناخودآگاه، خود را کماهمیت بدانند. احتمال بیشتری وجود دارد که زنان کارآفرین در نشان دادن ارزش شخصی خود بهعنوان یک رهبر با مشکل مواجه شوند.
مکدونالد میگوید: «هر وقت دربارهی شرکت حرف میزنم، همیشه بهجای «من» میگویم «ما». این مساله دو دلیل دارد: وقتی هنگام صحبت از موفقیتها، از ضمیر اول شخص استفاده میکنم، احساس میکنم مغرور شدهام. تصور میکنم اگر طرف مقابل بداند که همهچیز فقط و فقط تحت کنترل من است، ارزش کاری که ما انجام میدهیم پایین میآید. با رشد کسبوکار، تلاش میکنم تا به دستاوردهای خودم بیشتر بها دهم.»
زنانی که پا در عرصه کارآفرینی گذاشتهاند باید ارزش ایدههای خلاقانه و دانش خود را بدانند.
اعتمادبهنفس، کلید موفقیت است، حتی زمانی که در حضور هیات مدیرهای هستید که تمامی اعضای آن را آقایان تشکیل میدهند اعتمادبهنفس خود را حفظ کنید. اگر بهتازگی به سمت مدیرعامل منسوب شدهاید، ممکن است احساس کنید که ایدههایتان، بیشتر از ایدههای مردانی که همکارتان هستند، موردبررسی موشکافانه قرار میگیرند؛ اما این موضوع نباید باعث دلسردیتان شود و مانع تبدیل شدن شما به یک رهبر تجاری موفق باشد.
به توانایی خود در مدیریت کسبوکار ایمان داشته باشید. سعی کنید برای هر اقدامی یک پشتوانه تجاری منطقی داشته باشید. همیشه برای پرسشهایی که میدانید مطرح خواهند شد، آماده باشید. بسیاری از خانمها بهطور طبیعی دارای عقل و منطقی منحصربهفرد هستند، درونیابی هوشمندانهای دارند و روی مردم دقت و تمرکز زیادی میکنند. این ویژگیها در کسبوکار بسیار ارزش دارند و میتوانند آنها را بهعنوان رهبر از سایرین متمایز کنند.
۵ـ ایجاد یک شبکه پشتیبان
به گزارش Inc، چهلوهشت درصد از موسسانی که خانم هستند میگویند نداشتن مشاور و راهنما، مانع از رشد حرفهای آنها شده است.
بخش اعظم دنیای تجارت در سطوح بالا توسط آقایان اشغال شده است، بنابراین یافتن مسیر برای زنان، معرفی و مرتبط ساختن آنها با شبکههای تجاری تخصصی کار سادهای نیست. هنوز هم بسیاری از کسبوکارها بر این فلسفه استوار هستند که «مهم نیست چه میدانید، مهم این است که چه کسانی را میشناسید»؛ بنابراین داشتن رابطه و شناخت افراد، میتواند در موفقیت نهایی نقش بسیاری مهمی ایفا کند.
البته دانستن اینکه از کجا میتوان شبکه حمایتی مناسبی را پیدا کرد، همیشه ساده نیست. بعضی از روشهای خوب برای انجام این کار عبارتاند از: رویدادهای شبکهسازی با محوریت زنان، مانند Womancon, Women in Technology Summit و کنفرانسهای WIN و فرومها و گروههای آنلاین که صرفا برای خانمهای فعال در عرصه تجارت طراحی شدهاند، مانند شبکه Ellevate Network.
۶ـ ایجاد تعادل میان زندگی حرفهای و خانوادگی
تعادل بین کار و زندگی، یکی از اهداف بسیاری از کارآفرینان، صرفنظر از جنسیت آنهاست، اما مادرانی که کسبوکاری را راهاندازی میکنند، همزمان باید هم خانواده و هم شرکت خود را اداره کنند و در این مواقع، انتظارات سنتی که از زنان وجود دارد همچنان حکمفرماست.
مادر بودن و همزمان مدیر بودن، بسیار چالشبرانگیز است. روشهای مختلفی را برای برقراری تعادل و زمانبندی میتوان پیدا کرد، اما این برداشت هنوز هم در بین مردم وجود دارد که اگر مجبور نباشید از بچهها مراقبت کنید، در مدیریت کسبوکار موفقتر خواهید بود.
مادران کارآفرین، مسئولیتهایی دوگانه دارند و باید همزمان، کسبوکار و خانواده را مدیریت کنند؛ بنابراین یافتن راهی برای وقت گذاشتن برای هر دوی این مسئولیتها، کلید دستیابی به تعادل واقعی بین کار و زندگی است.
۷ـ مواجهه با ترس از شکست
بر اساس گزارش دیدبان جهانی کارآفرینی (۲۰۱۲) کالج بابسون، ترس از شکست، بزرگترین دغدغه زنانی است که استارتآپ راهاندازی میکنند. شکست، یکی از واقعیترین احتمالات در هر کسبوکاری است، اما نباید به این مساله نگاه منفی داشت.
برای آنکه موفقیت بزرگی را تجربه کنید، باید شکستهای بزرگی را پشت سر بگذارید. شاید لازم باشد ۱۰۰ بار نه بشنوید تا یک بار پاسخ بله بگیرید؛ اما همان بله، باعث میشود در آینده، بسیار موفقتر از امروز باشید. از تردید نسبت به خود که البته برای همه صاحبان کسبوکارها پیش میآید، دست بردارید و خودتان را باور کنید.
نگران این مساله نباشید که مردم، ممکن است به خاطر اینکه زن هستید، رفتار متفاوتی در دنیای کسبوکار با شما داشته باشند. خودتان را با دیگران، ازجمله مردان، مقایسه نکنید. یادتان باشد اگر در پایان راه موفق شوید، هیچکس توجه نمیکند که زن هستید یا مرد.
منبع: مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای فاوا