فرض کنید شما یک ایده عالی دارید و تیمیآیدهآل هم تشکیل میدهید. چندین ماه زمان برای کدنویسی و ساخت محصول اولیه زمان صرف میکنید و بالاخره وبسایت یا اپلیکیشن شما بالا میآید. حال تازه شروع به معرفی کسب و کار خود میکنید و به این موضوع فکر میکنید که چگونه کسب و کار خود را معرفی کنم؟!
حقیقت آن است که کارآفرینان اغلب در زمان طراحی مدل کسب و کار خود دچار این خطا می شوند که ارزش ارایه شده خود را از منظر شخصی خودشان تحلیل می کنند. این مساله به آن معنا خواهد بود که محصول کسب و کار شما صرفا برای خودتان جذابیت دارد و ارزشمندی آن برای مشتریان بالقوه الزاما آن قدر که خودتان تخمین می زنید نیست.
یکی از بزرگترین اشتباهات در راهاندازی یک کسب و کار این است که شما بدون ارزیابی اولیه بازار محصولی را برای مشتری خود ارائه دهید. به همین دلیل هم هست که پیش از هر اقدام اجرایی لازم است تا ظرفیت این ایده در بین مخاطبانش آزموده شود.
برای انجام این کار میبایست راهی پیدا کرد که نظر مشتریان هدف در مورد خدمت یا محصول مورد نظر شما در ابعاد آزمایشی دریافت گردد. در ادبیات کارآفرینی اصطلاحی وجود دارد که آشنایی با آن مقدمه ورود به بحث خواهد بود و آن MVP یا Minimum Viable Product است. معادل فارسی رایج برای این اصطلاح در بین متخصصان “حداقل محصول پذیرفتنی” است.
در واقع MVP، حداقل چیزی است که میتوان آن را در قالب محصول به مشتریان بالقوه در بازار هدف نشان داده و بازخورد آنها را مشاهده کرد. قاعدتا این بازخورد، تقریبی از مقدار ارزشمندی ایده برای مخاطبان بالقوه آن را در بر خواهد داشت.
ممکن است اعضاء یک تیم کاری تصور کنند که روی معدنی از ایدهها نشستهاند، اما ساختن یک محصول کاملاً عملی بدون دانستن اینکه آیا آن محصول دقیقاً نیاز مشتری است، اتلاف منابع ارزشمند است. اما MVP به تیم اجازه میدهد که بیشترین میزان مطالعه را در مورد مشتری انجام دهند. همچنین با استفاده از آن میتوانند پیش از اینکه وقت زیادی را صرف کنند، ایده خود را به بوته آزمایش بگذارند.
وجود MVP به شما امکان میدهد تا مشتریان خود را بشناسید، بفهمید کجا میتوانید آنها را بیابید و بهعلاوه رفتار آنها را مطالعه کنید. از طریق MVP میتوان فهمید که مشتریان چگونه شما را پیدا میکنند، حاضرند چه قیمتی بپردازند و از همه مهمتر اینکه قبل از آنکه وقت و پول خود را برای توسعه این محصول صرف کنید،MVP به شما میگوید که آیا این کار صحیح است یا خیر.
هدف از ساخت حداقل محصول پذیرفتنی چیست؟
• توانایی سنجش فرضیههای یک محصول با حداقل منابع
• افزایش سرعت یادگیری
• ارائهی هرچه سریعتر محصول به مشتری
• ایجاد نمونهی اولیه و توسعهی ویژگیهای آن در آینده
• کاهش اتلاف زمان برای طراحی بخشهایی که مورد توجه مشتری نیستند
• نمایش تواناییهای تیم توسعهدهنده در ساختن محصول موردنیاز
تفاوت MVP با نسخه نمایشی و نمونه اولیه چیست؟
با توجه به مثالهایی که زده شد تفاوت محصول حداقلی روشن است. MVP ارزان و سریع ساخته میشود و هدفش آزمودن فرضهای مدل کسبوکار است. میتوانیم MVP های مختلفی برای آزمودن بخشهای مختلف مدل کسبوکار داشته باشیم. ممکن است MVP که اعتبار ارزش پیشنهادی ما را میسنجد الزاماً فرضیه ارتباط با مشتری را نیازماید و نیاز به ساخت MVP دیگری برای آزمودن این فرض داشته باشیم. بنابراین MVP ها فقط برای اعتبارسنجی مدل کسبوکار، یادگیری و اصلاح مدل ساخته میشوند.
نمونه اولیه (Prototype) محصول اصلی است که به شکل دستساز ساخته میشود تا به سؤالات فنی و طراحی محصول پاسخ دهد. نمونه اولیه امکانپذیر بودن تولید محصول را بررسی میکند و محور آن فناوری و ساخت است نه بازار.
نسخه نمایشی (Demo) برای آشنا شدن کاربر با محصول است. نسخه نمایشی نمونهای از محصول اصلی که در اختیار مشتری قرار داده میشود تا او با ظاهر و تواناییهای محصول آشنا گردد. هدف نسخه نمایشی، نشان دادن و بررسی ظاهر، ویژگی، توانایی و امکانات محصول اصلی است.
بنابراین فارغ از نحوه ساخت، MVP، نمونه اولیه و نسخه نمایشی، اینها سه ابزار با سه هدف متفاوت هستند.
• MVP مدل کسبوکار را اعتبار سنجی میکند.
• نمونه اولیه فناوری و امکان ساخت را اعتبار سنجی مینماید.
• نسخه نمایشی ویژگیها، توانایی و امکانات محصول را نشان میدهد.
و بدیهی است که هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد.
نمونه های از کاربرد MVP در یک ایده تجاری
یکی از معروفترین نمونههایی که در زمینه MVP از به طور گستردهای نقل میشود، کاربرد این مفهوم در مورد ایده سایت شناخته شده Dropbox است. در سال ۲۰۰۷، بنیانگذاران این سایت پیش از پیاده سازی کسبوکارشان، با انتشار یک ویدیو ۲ دقیقه ای و تشریح ارزش پیشنهادی خود از طریق این ویدئو، میزان علاقمندی مخاطبان نسبت به ایده خود را سنجیدند. MVP آنها پس از انتشار در بین مخاطبان، ۷۵۰۰۰ درخواست برای استفاده دریافت کرد. در حقیقت این درخواستها برای محصولی ارایه شده بود که هنوز وجود نداشت!
اجازه بدهید تا با یک مثال ساده نمونهای دیگر از MVP را از زبان دکتر علیرضا قنادان برای شما تشریح کنم.
چندی پیش گروهی از دانشجویانم با ایده راهاندازی یک فروشگاه الکترونیکی محصولات تزیینی نفیس و دست ساز به من مراجعه کردند. صحبت از دو سوال اصلی بود اول اینکه اساسا چنین محصولاتی مورد استقبال مشتریان قرار خواهند گرفت یا نه؟ و دوم اینکه مشتریان برای این صنایع دستی چقدر حاضرند بپردازند؟
پیشنهاد من به آنها این بود که برای یافتن پاسخ سوالهای خود صفحهای بر روی اینستاگرام راه انداخته و عکسهایی از محصولات را با ذکر شماره تماس برای سفارشدهی در آن قرار دهید. از آنجا که طیف بزرگی از کاربران فعال اینستاگرام را خانمها تشکیل میدهند که مهمترین مشتریان بالقوه این فروشگاه آنلاین هستند بازخوردی که از این صفحه گرفته میشود جنبه جذابیت محصول را قبل از صرف هزینههای ایجاد سایت اینترنتی نشان خواهد داد. البته این پیشنهاد بر این مبنا ارایه شده بود که اساس ارزش پیشنهادی بر خود محصول قرار گرفته و نه روش فروش آن.
خلاصه سخن آنکه MVP مفهوم گسترده و بسیار مهمی است که در طراحی آن باید ظرایف زیادی را مد نظر قرار داد. نسخهای از محصول یا خدمت که در کنار سادگی، ارزشمندی محصول و مدل کسبوکار را به مشتری نشان دهد فعالیت سادهای نیست. اما اگر از این ابزار به طور صحیح بهرهبرداری شود میتوان از هدر رفت بسیاری از منابع کارآفرینان جلوگیری کرد.
منابع: ghanadan.ir
mopecevent.ir