اخلاق در تبلیغات
اخلاق در تبلیغات
بخش مهمی از رسانهها تبلیغات است، بخش مهمی از مغازهها تبلیغات است، بخش مهمی از دیوارهای شهر، اتوبوسهای شهر، متروها و بخش مهمی از مراکز و اماکن عمومی، پر از تبلیغات است. تبلیغکنندگان تجاری و سیاسی، در تمام شبانهروز، از طریق
روزنامهها، مجلهها، رادیوها و تلویزیونها، سینماها آگهیهای گوناگون دیواری و غیره، در تعقیب مردم هستند تا مستقیم و غیر مستقیم، در آنها نیازهایی را به وجود آورند وکالاهای بیشتری را به آنها بفروشند. در این مقاله قصد داریم تا در مورد اخلاق در تبلیغات صحبت کنیم.
آیا تبلیغات و علم آن، برای بشریت مضر است؟
بعضی از اندیشمندان و متفکران میگویند این وضعیت:
انسانها را مصرفگرا میکند.
انسانها را تک ساحتی میکند.
انسانها را از خودشان بیگانه میکند.
و…
اما بعضیها خوشبینترند و تبلیغات را به ویژه برای حیات سرمایهداری، ضروری و لازم میدانند و تخریب ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جوامع و ارزشهای انسانی را چندان قابل توجه و مهم به حساب نمیآورند!
بزرگان نظرشان چیست؟
مارکوزه میگوید: تبلیغات بازرگانی با کاستن مفاهیم کلمات، جلوی تفکر مخاطبان را میگیرد و با تصاویر و استفاده ابزاری از هنر، احساسات انسان و…، سعی میکند تا او را در یک عمل انجامشده (خرید) قرار بدهد.
پستمن میگوید: تبلیغات باعث میشود که آدمها نتوانند با یک بررسی تعقلی، تصمیمگیری کنند و بیشتر تصمیماتشان، از احساس سرچشمه خواهد گرفت.
تبلیغات بازرگانی این باور را در مردم ایجاد کرده که همهی مشکلات هم قابل حل است و هم سریع حل میشود.
کلتر میگوید: تبلیغات بازرگانی علاوه بر آن که بُتوارگی کالا را ایجاد میکند، مسبب حواس پرتی و بیتوجهی مردم به انسانهای دیگر را هم شکل میدهد.
گالبرایت میگوید: تبلیغات بازرگانی از طریق ایجاد موانع در تداوم عادت زندگی و ایجاد تمایلات جدید، حوائج تازهای را ایجاد میکند که اغلب هم کاذب است.
مارکوزه میگوید: در این جوامع (غرب و سرمایه داری) ذهنیت فرد در اثر انبوه حجم تبلیغات بازرگانی رسانهها به تدریج برای مخالفت نشان دادن، دچار نوعی فرسودگی میشود و انسان چنین جامعهای به تدریج تبدیل به یک انسان تک ساحتی میشود.
شادسون میگوید: تبلیغات بازرگانی در جامعهی ما (غرب) دارای یک کاربرد سمبولیک و فرهنگی و فراتر از فروش محض کالا است و همانند هنر رئالیستکی سوسیالیستی، همه چیز را به طور ساده بیان میکند و هر چیز را با نمونه نشان میدهد.
شیلر میگوید: ترویج مصرف گرایی در کشورهای فقیر، صحنه ناکامی را در یک مقیاس وسیع به نمایش در خواهد آورد.
هانک میگوید: یکی از مباحثی که همواره با آن رو به رو هستیم، این است که یکی از فاکتورهای عمدهی دخیل در فروپاشی دیوار برلین، پخش روزانه تصاویر تلویزیونی از مصرف انبوه بوده است که شهروندان آلمان شرقی با توجه به بافت و سبک زندگی نسبتا خسته کننده و یکنواخت خویش به مشاهدهی آنها میپرداختهاند.
پس تبلیغ خوب چیست؟ کدام است؟
اما آگهی باید آگاهی بدهد و حقوق مصرفکننده و حق تصمیمگیری و انتخاب او را رعایت کند.
تبلیغ نباید به تشویق مردم به مصرفگرایی و مصرف زدگی تبدیل شود.
نبایستی طوری باشد که نیازهای کاذب برای مخاطبان ایجاد کند.
تبلیغ بایستی اطلاعات بدهد و اعتماد ایجاد کند. و وقتی کالایی و یا چیزی به نقطه بلوغ رسید بایستی آن را تبلیغ کرد.
تبلیغ مصرف کالا نبایستی مبین شخصیت مخاطبان یا تحقیر افرادی که مصرف کننده نیستند باشد. مبلغ بایستی احترام مخاطب را در نظر بگیرد زیرا او انسان است نه خریدار. زیرا تنها راه رسیدن به پیشرفت مصرف است.
لذا:
تبلیغات بایستی رنگها و طرحهای مناسبی را به کار ببرد تا عامل تخریب روحیه مردم نشود.
تبلیغات بایستی واژگان درست به کار ببرد زیرا متون نامناسب بر اخلاقیات و گفتار مردم تأثیرگذار است و استفاده نامناسب از مفاهیم بیگانه و فرهنگ جامعه لطمه میزند.
تبلیغات بایستی فواید کالا را معرفی کند.
تبلیغات بایستی اطلاعات شفاف را ارائه کند.
شما درباره وضعیت اخلاق در تبلیغات ایران (و جهان) چه فکر میکنید؟
آیا همین قدر که دوستانمان گفتند، تبلیغات میتواند برای وضعیت جامعه، خطرناک و مضر باشد؟
از نظر شما، تبلیغ درست و اخلاقی چگونه است؟